1¹.Seeing your again

185 19 0
                                    

نمی‌تونست توی چشم‌های تهیونگ نگاه کنه. تهیونگ با خودش گفت:« عجیبه. چرا با اینکه باید بهش مشکوک بشم، فقط حالم بخاطر تشویشش بد شده و دلنگرانم؟»
به لب‌های تهیونگ نگاه کرد و گفت:
- اسمم... جونگ‌کوک؟

تهیونگ ابرو بالا انداخت و به شوخی گفت:
‌- از من می‌پرسی؟

جونگ‌کوک آه کشید و مطمئن‌تر گفت:
- اسمم جئون جونگ‌کوکه.

تهیونگ خیلی ریلکس سر تکون داد:
- به هرحال من فقط بخشی از زندگی قبلیم رو به یاد دارم و تو توی اون بخش نیستی و...

نفس جونگ‌کوک گرفت و دلش شکست.
تهیونگ- در هر صورت من برای چیز دیگه‌ای اینجام.

نگاه جونگ‌کوک بالاخره به چشم‌هاش رسید:
- برای چی؟ هر کاری از دستم بر بیاد براتون انجام میدم، فرمانروا.

تهیونگ خندید:
- Are you kidding me man? I'm Taehyung... Just Taehyung.

جونگ‌کوک با جدیت سری به نفی چپ و راست کرد، از روی مبل بلند شد و با احترام مقابلش ایستاد.
جونگ‌کوک- همیشه همین‌طور بوده سرورم. امر بفرمایید، انجامش میدم؛ هرچی که باشه.
تهیونگ- جادوگر!

نگاه جونگ‌کوک بالا اومد. درست متوجه نشده بود؟
- منظورتون... چیه؟

تهیونگ، جدی به جلو خم شد:
- گفتم جادوگر. می‌خوامش؛ می‌خوام ببینمش.

جئون با نگرانی پرسید:
- دلیلتون چیه؟
تهیونگ- این قراردادمونه؛ تو انجامش میدی، نه اینکه سوال می‌پرسی.
جونگ‌کوک- چنین چیزی توی قرارداد ذکر نشده؛ اینکه نمی‌تونم سوال بپرسم. با جادوگر چیکار دارید؟

با تحکم پرسید و منتظر جواب موند. شک تهیونگ باعث شد ابرو بالا بندازه.
«می‌تونم بهش اعتماد کنم و بهش بگم؟ استاد جونگ‌میونگ گفته بود باید انجامش بدم ولی...»
جونگ‌کوک میون افکارش سر درآورد و گفت:
‌- بهم اعتماد کنید سرورم؛ من هرکاری براتون می‌کنم.

نفس عمیقی کشید و به فکر فرو رفت. حرف جونگ‌میونگ توی ذهنش اکو شد:« اسمش جئون جونگ‌کوکه و به ژنرال جئون معروفه. اون یکی از رؤسای خون‌آشام‌های سفیده و می‌تونی برای هرکاری بهش اعتماد کنی. به یاد داشته باش به هیچ یک از افرادش اعتماد نکنی؛ به استثنای مانستر و شوگا. تهیونگ-آه، بامنفعت‌ترین‌ها رو کنار خودت داشته باش و با بهترین‌ها دست دوستی بده! ژنرال جئون تو رو به سمت درست سوق میده، این رو به خاطر بسپار!»
پس تهیونگ شک رو کنار گذاشت و سر پا ایستاد. نگاه جونگ‌کوک همراهش بالا کشیده شد و تهیونگ در یه حرکت تی‌شرت مشکی رنگش رو که لک خون یونگ رو توی خون خودش گم کرده بود رو از تن کند.
به جایی زیر سینه‌ی چپش اشاره کرد و گفت:
- این نقش... می‌خوام بدونم چیه که باهاش متولد شدم.

در صدم ثانیه، مردمک چشم‌های ژنرال گرد شد و هول‌شده سر پا ایستاد. با سرعت خون‌آشامیش خودش رو به تهیونگ رسوند و به ساعت دستش چنگ زد.
اون ناحیه رو لمس کرد و بهت زده گفت:
- این...

Promised again ( Taekook / KookV - vers )Où les histoires vivent. Découvrez maintenant