تهیونگ به همراه جونگکوک وارد اون قصر شد. صدای
قهقههای به هردو رسید و لحظهای بعد مردی چهل تا چهل و پنج ساله روبهروشون ایستاد. رو به جونگکوک با نیش بازی گفت:
- رسیدن به خیر ژنرال. برامون پیشکش آوردی؟و به تهیونگ اشاره کرد. تهیونگ خیلی ناگهانی به خنده افتاد، اما لحظهای بعد با لحن زننده.ای گفت:
- منظورش خودشه؟و با عطش به مرد خیره شد. اون خوب بلد بود ادای گرسنهها رو دربیاره. جونگکوک با نیشخند دستش رو دور کمر تهیونگ حلقه کرد.
جونگکوک- اوه عزیزم، بهت گفتم خون هر خونآشامی نباید نوشیده بشه، وگرنه دچار جنون میشی.و نیشخندی به قیافهی مرد مقابلش زد و با لیسیدن گوشهی لب تهیونگ، با فاصله.ی چند میلیمتری ازش گفت:
- فقط از من استفاده کن بیب.تهیونگ پوزخندی زد و فرد روبه.روشون که مبهوتشده همچنان نگاهشون میکرد بیشتر متعجب شد. قدمی جلو گذاشت و رو به تهیونگ گفت:
- نوشیدن خون همنژاد ممنوعه و باعث جنون میشه. شما...
ِِ
تهیونگ لبخندی زد، با دلبری دستی به گردن مرد کشید و گفت:
- نگران نباش دوست عزیزم. من بیشتر از نوشید قطرهقطرهی وجود همراهانمون، مکیدن گردن دشمنهام بهم لذت میده. متوجه میشی که چی میگم، نه؟مرد فقط سری تکون داد و عقب رفت تا گردنش رو از حصار دستهای کشیدهی وی آزاد کنه و بعد سعی کرد ترسش رو نادیده بگیره و کمی بحث رو از حالت متشنج خارج کنه.
- اوه، بفرمایید داخل، اشباح راهنماییتون میکنن.و لبخندی زد و از اونها فاصله گرفت.
جونگکوک با خودش گفت:
گویا ترسش بیش از حد معمول بود. چون اون حتی نخواست همراهم رو بشناسه؛ همه همیشه کنجکاو بودن که کی پیمانم با فرمانروا رو میشکنم و فرد دیگهای رو وارد زندگیم میکنم.تهیونگ دست جونگکوک رو که دور کمر خودش حلقه شده بود رو نوازش کرد و گفت:
- یکم درمورد اینجا برام توضیح بده. اصلا مهمانی خونآشامها چیه؟کوک، تهیونگ رو به راه رفتن دعوت کرد و شروع به توضیح دادن کرد:
- مهمانی خونآشامها هر سالی چندبار برای موضوعات مختلف برگزار میشه. اون مرد که دیدی، شِن وِنشوان میزبان تایوانی این مهمانیه. این مجسمهها که اینجا میبینی، زنده؛ کور، ولی بسیار شنوا هستن و همه رو کاملا رصد میکنن. اونها دارای جادوی سیاه هستن و توسط خود جادوگر ساخته شدن. همچنین اینجا از جادوی محافظ صدا بهرهمنده که باعث میشن گوشهای خونآشامی هیچ تاثیری نداشته باشن و فرکانسها رو در حد انسانها دریافت کنن. درواقع دیوارها عایق صدا هستن.تهیونگ به تفهیم سر تکون داد و جونگکوک ادامه داد:
- توی مهمانیها از هر نژاد، همه رو به چند دسته تقسیم میکنن. فرمانروایان، برازندهها، اشباح و کالاها.
ESTÁS LEYENDO
Promised again ( Taekook / KookV - vers )
Fanfic(کامل شده) فرمانروا و ژنرالی که سالها قبل شروع عجیب اما عاشقانهای داشتن، حالا توی زندگی بعدیشون در کالبد یک خونآشام، و یک شکارچی خونآشام قراره به کجا برسن؟