sleep on the enemy's lap

287 88 249
                                    

<خوابیدن روی پای دشمن>


با دست‌هایی آماده منتظر یه حرکت اشتباه از سمت فرد دیگه بودن، پشت در اتاق ایستاده و گوش می‌دادن. فرمانده‌های هردوشون، توی اون اتاق در بسته، مشغول به صحبت بودن؛ هرچند که هیچ کدومشون گمون نمی‌کردن اون دو بتونن یه صحبت معقول داشته باشن. پس آماده و حاضر، برای پیش اومدن هر نوع درگیری که ممکن بود، با فاصله‌ای تقریبا کافی نسبت به اتاق سرپا مونده بودن .

هیونجین حس می‌کرد اگر درگیری‌ای هم باشه از سمت فرمانده‌ی خودش نیست پس فقط توی حالت دفاعی فرو رفته و دست‌هاش رو کنار بدنش مشت کرده، زانوهاش رو کمی خم کرده بود و شونه‌هاش رو عقب داده بود تا در صورت نیاز، دستش به راحتی به گلدون روی میز کنارش برسه و اون رو توی سر پسر کوتاه‌تر بکوبه.

وضعیت جیسونگ بهتر بود. چندان تنشی توی بدنش نبود، هرچند که اون هم دست‌هاش رو روی سینه‌اش قفل کرده بود تا بتونه به چاقوی کوچیکی که توی جیب کناری لباسش جاساز کرده بود دسترسی داشته باشه

ولی گمون نمی‌کرد که امشب اتفاقی بیوفته. اگر قرار بود چیزی بشه، فرمانده‌اش بدون برداشتن چاقوی مشکی رنگ همیشگی‌اش از اتاق بیرون نمی‌زد. امروز فقط هفت تیر کمریش رو برداشته بود پس این یعنی مینهو تصمیمی برای درگیر شدن با فرمانده‌ی کره‌ای نداشت

"از آشنایی باهات خوشبختم سرگرد"
سعی کرد سر صحبت رو باز کنه، هر چند که اون سرگرد برای حرف زدن مشتاق به نظر نمی‌رسید

هیونجین با پیچیدن صدای پسر کوتاه‌تر نگاهش رو از در اتاق گرفت و روی چشم‌های جیسونگ چرخوند. سرش رو آهسته تکون داد و بدون اینکه کلمه‌ای به زبون بیاره دوباره به چوب قهوه‌ای رنگ در زل زد. گلوش به خاطر فشاری که فرمانده‌ی دورگه به گردنش آورده بود، درد می‌کرد و احتمالا کبود شده بود؛ هرچند که خودش نمی‌تونست گردنش رو ببینه

به آرومی دست چپش رو بالا آورد و روی حنجره‌اش گذاشت و نفس عمیقی کشید. نگاه جیسونگ روی چهره‌ی گرفته‌ی پسر قدبلندتر نشست و سرش رو به آرومی با تاسف تکون داد

انگشت‌هاش رو توی جیب پشتی شلوارش هل داد و پماد نیمه استفاده شده‌ای که همیشه با خودش این طرف و اون طرف می‌برد رو بیرون آورد و قدمی به هوانگ نزدیک شد

هیونجین به محض دیدن حرکت کوچیک پسر به سمتش برگشت و گاردش رو بالا گرفت. دستش قبل از خودش حرکت کرده و به گلدون روی میز چنگ زده بود و اون رو به دیوار کوبیده، حالا در حال استفاده از شیشه‌ی شکسته‌اش بود

جیسونگ سریع دستش رو به سمت چاقوش برد اما به خودش اومد و دست‌هاش رو بالا نگه داشت
"هی هی آروم"
پماد توی دستش رو تکون داد و با تردید قدم دیگه‌ای جلو رفت.
"فقط می‌خواستم این رو بهت بدم"

dance under bullets(chanho/hyunsung)Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum