8

527 38 21
                                    

وقتی به خونه رسیدن تهیونگ وسایال رو داخل اورد  و جونگ کوک با ذوق داخل اتاق رفت و لباس کوسه ای خودشو پوشید

(لباس جونگ کوک)وقتی از اتاق بیرو اومد تهیونگ احساس کرد یه لحظه قلبش از حرکت وایستاد جونگ کوک که منتظر ریکشن تهیونگ بود وقتی تهیونگ واکنشی نشون نداد حسابی خورد تو ذوقش+بهم نمیاد؟لباش اویزون شدو سرشو پایین انداخت تهیونگ به خودش اومد و سمت جونگ کوک ر...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(لباس جونگ کوک)
وقتی از اتاق بیرو اومد تهیونگ احساس کرد یه لحظه قلبش از حرکت وایستاد
جونگ کوک که منتظر ریکشن تهیونگ بود وقتی تهیونگ واکنشی نشون نداد حسابی خورد تو ذوقش
+بهم نمیاد؟
لباش اویزون شدو سرشو پایین انداخت
تهیونگ به خودش اومد و سمت جونگ کوک رفتو همونجوری که سرش پایین بود گاز نسبتا مخکمی از گونش گرفت
_زیادی خوردنی شدی توله
جونگ کوک یهویی تمام ذوقش برگشتو تهیونگو بغل کرد
توی بغل هم بودن که صدای در اومد و جیمین و لیسا و جیسو وارد اتاق شدن
جونگ کوک با ذوق از بغل تهیونگ بیرون اومد که تهیونگ با اخم به جای خالیش نگاه کردو زیر لب غر غر کردو سمت اتاق رفت تا لباسشو عوض کنه
جونگ کوک وقتی برگشتو تهیونگو ندید لباش اویزون شد
&حالت چطوره جونگ کوکی ؟؟
تهیونگ که‌کاری نکرده؟؟؟
جونگ کوک سریع سرشو تکون داد
+نه اون خیلی مهربون شده
جیمین که حرفشو باور نکرده بود لبخند ساختگی زد تا لیسا و جیسو شک نکنن
بعد بیست دقیقه دور تلویزیون نشسته بودنو لباسای کوسه ای پوشیده بودن و داشتن باب اسفنجی میدیدن
جیسو گوشیشو برداشت و مشغول پیام دادن به جنی شد

(لباس جونگ کوک)وقتی از اتاق بیرو اومد تهیونگ احساس کرد یه لحظه قلبش از حرکت وایستاد جونگ کوک که منتظر ریکشن تهیونگ بود وقتی تهیونگ واکنشی نشون نداد حسابی خورد تو ذوقش+بهم نمیاد؟لباش اویزون شدو سرشو پایین انداخت تهیونگ به خودش اومد و سمت جونگ کوک ر...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

گوشیشو خاموش کردو به جونگ کوک نگاه کرد که با ذوق داشت برای بار هزارم باب اسفنجی نگاه میکرد
تهیونگ از پله ها پایین اومد و با دیدن لیسا که تو چشماش نوشته کمک‌متوجه خطری بودن موقعیت شدو خیلی ریز میهواست بره اب بخوره که جونگ کوک متوجهش شد
+ته تههه
بیا باب اسفنجی ببینیممم
تهیونگ دستشو محکم توی پیشونیش کوبیدو سعی کرد لبخند بزنه
_اومدم عزیزم
جیمین پوزخندی زدو نگاهشو سمت جونگ کوک چرخوند
&چطوره لباس کوسه ای منو بدیم تهیونگ بپوشه؟
تهیونگ چشماش گشاد شدو خواست در بره که لبخند پر ذوق جونگ کوکو دید
+ارههه،تههه
میشه بپوشیش؟؟؟؟
ده دقیقه بعد رئیس باند بلک دراگون که اسمش بدن بقیه رو میلرزونه با لباس کوسه ای نشسته بود باب اسفنجی میدید

my rabbit Where stories live. Discover now