تهیونگ به خونه برگشتو و جین و نامجون هم بعد کلی
اثرار نامجون رفتنو جین اجازه داد جونگ کوک بره پیش تهیونگ
تهیونگ جونگ کوک که خرگوش شده بودو توی بغلش گرفتو روی کاناپه خوابیدو جونگ کوکو گذاشت رو قلبش و چشماشو بست
سرش بینهایت درد میکرد و این باعث شده بود عرق سرد بریزه
جونگ کوک که متوجه شده بود بلند شدو به اتاق خودش رفت و به شکل عادیش برگشتو لباساشو پوشید و سمت تهیونگ برگشت
تهیونگ با دیدن جونگ کوک لبخند زدو و دستاشو باز کرد تا جونگ کوک بغلش کنه ولی جونگ کوک بغلش نکردو رفت و یه قرص و یه لیوان اب براش اورد
+برای سردردته
تهیونگ با بغض کوچیکی قرص و لیوانو از دستش گرفتو قرصو روی زبونش گذاشت و پشت سرش هم اب خورد
_مرسی کیوتم
جونگ کوک لبخند زدو و صدای در عمارتو شنیدن
تهیونگ بلند شد که ببینه کیا اومدن که با دیدن عمه و عموش لبخندی زد
اونا مثل بچه خودشون به تهیونگ اهمیت میدادن
تهیونگ با دیدن دختر عمش اخماش توهم رفت
ایزول(دختر عمش،▪︎علامتش)سمت تهیونگ رفت وپرید بغلشو گردنشو بوسید که باعث شد جونگ کوک با حسادت دندوناشو روی هم فشار بده ولی بروی خودش نیاورد
تهیونگ ایزولو از خودش جدا کردو سمت عمه و عموش رفت
_خوش اومدید
یونجی(عمش~علامتش)لبخندی زدو تهیونگو بغل کرد
~تهیونگ خیلی ممنون میشم چند روز ایزول اینجا بمونه،من و برادرم اینجا کار داریم و اگه میشه میخواستیم ایزول اینجا باشه
تهیونگ که نمیخواست عمشو ناراحت کنه لبخند فیکی زدو سرشو تکون داد
_حتما
بعد از اینکه از عمه و عموش خداحافظی کرد داخل برگشت و با دیدن ایزول اهی کشید
_میتونی تو یکی از اتاقا بمونی
دوباره صدای در اومد که ایزول با فکر اینکه مادرشه درو باز کرد و با دیدن لیسا،جنی،جیسو و رزی پشت در تعجب کرد
▪︎شما کی هستید؟
لیسا چشمی چرخوندو ایزولو کنار زد
؛اومدیم اون دوتارو ببینیم
ایزول که حرصش گرفته بود از اینکه این دخترا اومدن تو خونه تهیونگ لبخند فیکی زد
▪︎خوش اومدید،من میرم شربت درست کنم
ایزول رفت تا شربت درست کنه و یه پودر که از اثراتش دل درد شدید بودو داخل نوشیدنی اون چهار تا ریخت
از اونطرف دخترا که براثر اون شب نشینی با تهیونگ صمیمی تر شده بودن با لبخند و خوشحالی از اینکه جونگ کوک بهوش اومده میگفتن
وقتی ایزول با شربتا اومد تهیونگ رو به لیسا کرد
_پیشناهد میکنم چیزی که این درست کرده رو نخورید
ایزول حرصی لبخند زد
ایزول شربتارو روی میز گذاشت و با دیدناینکه بقیه روی کاناپه نشستن لبخندی زدو روی پای تهیونگ نشست که البته تهیونگ فورا روی زمین انداختش
_روی زمین بشین
بی حس گفتو دوباره نگاهشو به دخترا داد
"من یه خبر خوب دارممم
من و لیسا قرار میزاریم
با ذوق گفتو دست زد که باعث شد جونگ کوک با ذوق بغلشون کنه و تبریک بگه و وقتی جونگ کوک بلند شد ایزول جاش نشست و تهیونگ دست جونگ کوکو گرفت و روی پاش نشوندش و به لیسا و جنی تبریک گفت
+خیلی بهم میایننن
جنیی باید بعدا برام کلشو تعریف کنییی
جنی خندیدو به جیسو نگاه کرد
"حتما برات میگم
شاید بزودی یکی دیگه هم به کراشش اعتراف کرد
جیسو فورا بالشتو برداشت و روی دهن جنی گذاشت
٪منظورش اینهکه جیمین به یونگی اعتراف کنه
جنی خندیدو جونگ کوک با یاد اوری چیزی هیعی کشید و از روی پای تهیونگ بلند شد
+هییی،من باهات قهرم نباید بشونیم رو پات
جنی و لیسا خندیدن و رزی و جیسو اهی کشیدن و جونگ کوک روی زمین نشست
×بگیم بقیم بیان امشب رو به مناسبت بهوش اومدن جونگ کوک جشن بگیریم؟؟
_البته بهشون زنگ بزنید بگید بیان
رزی به هوسوک زنگ زد و جیسو به جیمین و لیسا هم با جین تماس گرفت
وقتی حرفاشون تموم شد سه تاشون با ذوق بهم نگاه کردن
×٪؛دارن میانن
همزمان گفتن و باعث خنده جنی و جونگ کوک و تهیونگ شدن
تنها کسی که داشت حرص میخورد و نمیخندید ایزول بود که با تنفر به اونا نگاه میکرد
تصمیم گرفت کار دیگه ای کنه پس بلند شدو یکی از جذب ترین و باز ترین لباساشو پوشیدو از اتاق بیرون اومد
▪︎منم باید برای شب نشینی اماده بشم به هر حال
تهیونگ با دیدنش زد زیر خنده
_ایزول من گیم بدنت جذابیتی نداره برام نیاز نبود انقدر بریزی بیرون خودتو
جونگ کوک خندیدو توی دلش جشن گرفت چون از اول احساس خوبی به ایزول نداشت
▪︎هی تهیونگ مامان من هم میدونه گیی؟
تهیونگ لبخند خونسردی زد
_میتونی بهش بگی
ایزول که حسابی کنف شده بود توی اتاقش رفتو درو کوبید که باعث شد دخترا که به سختی خودشونو کنترل کردن تا از خنده نترکن بزنن زیر خنده
٪دلم درد گرفت انقدر خندیدم،وای قیافش عالی بود
میگم نظرتون چیه ماهم بریم برای شب یکم لباس راحتی بگیریم؟
دخترا و جونگ کوک سر تکون دادن و جونگ کوک رفت تا اماده بشه
تهیونگم رفت دنبال ایزول چون به هر حال ایزول دوست بچگیش بود
در اتاق ایزولو باز کرد و ایزول که منتظر اومدن تهیونگ بود بیشتر اشک ریخت،البته که اشکاش فیک بودن
تهیونگ هوفی کشیدو کنار ایزول نشست
_ببین ایزول،تو دختر خوب و خوشگلی هستی ولی من گیم و از اون مهمتر عاشق شدم
ایزول با خشمی که سعی در پنهان کردنش داشت بازوی تهیونگو گرفت
▪︎بهم وقت بده،از سرت بیرونش میکنم
خیلی دوستت دارم تهیونگ
سرشو جلو برد که تهیونگوببوسه که تهیونگ فورا سرشو چرخوند
_ببین ایزول اون تنها کسیه که تو قلبمه لطفا خودت حدتو رعایت کن
ایزول که حسابی عصبی شده بود با مظلومیت ساختگی گفت
▪︎پس من چی؟من از بچگی عاشقتم
ایزول توی ذهنش جمله خودشو درست کرد
▪︎عاشق پولاتم(تویذهنش میگه)
_نه ایزول
ایزول تهیونگو بغل کردو تهیونگ اهی کشید
بعد ده دقیقه ایزول کنار رفت
و تهیونگ از اتاق بیرون رفت
و ایزول تو اینه به خودش نگاه کردو شروع کرد با خودش صحبت کردن
▪︎انقدر نزدیکت میشم تا عاشقم بشی کیم تهیونگ
بعدش با حرص مشتی به اینه زد که باعث شکستنش شد
تهیونگ وقتی از اتاق بیرون رفت جونگ کوکو دید که با لبخند داشت با دخترا میرفت بیرون
تهیونگ دست لیسارو گرفت و بلک کارتشو داد به لیسا
_خودش نبخشیدم،لطفا از طرفم به هرچی که با ذوق نگاه کرد بگیر براش
لیسا لبخندی زدو بلک کارتو بوسید
؛برای خودمم یه دست لباس میخرم
تهیونگ خندیدو رمز کارتو بهش گفت
دخترا و جونگ کوک سوار ماشین شدنو راننده ماشینو روشن کردو سمت یکی از بهترین پاساژا رفت
تهیونگ میخواست بخوابه که صدای درو شنید
درو باز کرد که جینو دید که یه عالمه مواد غذایی خریده و داره میاد داخل
*قراره امشب دست پخت کیم سوکجینو بچشید
نامجون خندیدو نایلونارو داخل اشپزخونه گذاشت و جین با گفتن اینکه همه خدمه میتونن برن اونارو راحت کرد و با لبخند شیطانی دستمال و اسپریو داد دست تهیونگ
*شروع به گرد گیری کن عزیزم
نامجون توهم لطفا ظرفارو بشور
اون پیشیم بیدار کن یکم بیاد کمکم کنه تو اشپزی
نامجون خندید
$عادت میکنی تهیونگ
بنظرم زودتر شروع کن چون من عصبانیتای جینو گردن نمیگیرم
تهیونگم خندیدو مشغول تمیز کردن میزا شد
یونگی وقتی از پله ها پایین اومد اخمی داشت که جین نایلون نارنگیارو داد بهش و اون لحظه اونا شاهد یه پیشی خندون بودن
¥میخواستم غر بزنم ولی الان که خوب فکر میکنم هیچ مشکلی با کار کردن ندارم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این پارتم تموم شد و امیدوارم خوب شده باشه
خوشحال میشم نظرتونو راجبش بدونم
ممنونم که خوندیدش
و لطفا غلط املاییامو نادیده بگیرید چون چک نشده
YOU ARE READING
my rabbit
Fantasyچی میشه اگه جونگ کوک که یه هایبرید خرگوشه منتظر این باشه که یکی به سرپرستی بگیرش و کیم تهیونگ به ظاهر مهربون بخواد اون رو به سرپرستی بگیره؟