جونگ کوک زودتر از تهیونگ بیدار شد و با دیدنش لبخند زد
جلو رفت و اروم نوک بینی تهیونگو بوسید که باعث شد تهیونگ تکونی بخوره بیدار بشه
تهیونگ جونگ کوکو توی بغلش کشید و لبخند زد
_صبحت بخیر
جونگ کوکم لبخند زدو تهیونگو بغل کرد
+صبح توهم بخیر
با احساس دردی زیر دلش ناله ای کرد که باعث شد تهیونگ با نگرانی بهش نگاه کنه
(+۱۸)
+ته....من هنوزم نیاز دارم
تهیونگ ابروهاشو بالا انداخت و روی تخت نشست و به تاج تخت تکیه داد و جونگ کوکو روی پاش یا بهتر بگم دیکش نشوند
جونگ کوک گردنشو بوسید و با وجود سرخ شدنش
روی گردن تهیونگ مارک گذاشت
تهیونگ از شیطنت پسرش لبخند زدو بوتشو توی دستش گرفت و اسپنک نسبتا محکمی بهش زد
سرشو توی گردنش برد و گازی از گردن جونگ کوک گرفت
_نظرت چیه یه چیز جدیدو امتحان کنی؟
جونگ کوک گیج بهش نگاه کردو باعث شد لبخند تهیونگ بیشتر بشه
تهیونگ جونگ کوکو یکم بالا داد و دستشو روی ورودی خیسش کشید
_خودت بشین رو دیکمو بالا و پایین برو و برام خودتو به فاک بده توله
جونگ کوک حتی بیشتر از قبل سرخ شد
دیک تهیونگو توی دستش گرفت و سرشو روی ورودیش گذاشت و سعی کرد مثل چیزیکه تهیونگ گفت روش بشینه
یکم پایین اومد که باعث شد سر عضو تهیونگ واردش بشه
جونگ کوک لبشو گاز گرفت و با یه حرکت روی عضو تهیونگ نشست و اهی کشید و نفسشو با صدا بیرون داد
_افرین عزیزم،حالا خودتو بالا و پایین کن
جونگ کوک ناله ای کرد لباشو رو لبای تهیونگ گذاشت و هرچند ناشیانه ولی شروع به بوسیدن تهیونگ کرد و زبونشو روی لبای تهیونگ کشید
از پاهاش کمکگرفت و شروع کرد به بالا و پایین رفتن روی دیک تهیونگ
تهیونگ از بوسه های جونگ کوک لذت میبرد و کمرشو نوازش کرد
خیلی زود صبرش تموم شد و جونگ کوکو به خودش چسبوند و بدون اینکه ازش بیرون بکشه از روی تخت بلند شدو جونگ کوکو بیشتر به خودش چسبوند
لبای جونگ کوکو بوسید و به دیوار تکیش داد
سرشو توی گردن جونگ کوک برد و شروع کرد به کوبیدن داخلش
جونگ کوک سرشو به دیوار چسبوند و بلند ناله کرد
مطمئن بود بقیه هم صداشونو میشنون ولی الان فقط به لذتش اهمیت میداد
تهیونگ دستشو روی گردنش گذاشت و خیلی کم فشارش داد تا چوکش کنه
مردمک چشمای جونگ کوک از لذت عقب رفتن و دستشوسمت دیکش برد که تهیونگ دستشو پس زد و خودش دیک جونگ کوکو توی دستش گرفت و دستشو حرکت داد و سریعتر از قبل داخلش کوبید
جونگ کوک با یه ضربه دیگه کام شد و شکم خودشو کثیف کرد
_بازم زودتر اومدی توله
از جونگ کوک بیرون کشید و سمت حموم بردش
جونگ کوک که هنوزم نیاز داشت دست تهیونگوگرفت
تهیونگ جونگ کوکو روی لبه وان خم کردو اروم دیکشو واردش کرد
از همون اول ضربه های محکمشو شروع کرد و به باسنش ضربه زد
دوباره دیک جونگ کوکو توی دستش گرفت و دستشو حرکت داد
بعد ده دقیقه باهم اومدن و تهیونگ از جونگ کوک بیرون کشید
(اسمات تموم شد)
جونگ کوک دیگه نایی نداشت پس توی وان نشست و ابو باز کرد
تهیونگم پشت سرش نشست و جونگ کوکو به خودش چسبوند
زیر شکمشو ماساژ داد و سرشو بوسید
_خیلی درد داری خرگوشم؟
+نه خیلی
جونگ کوک گفتو بدنشو به تهیونگ تکیه داد
بعد از اینکه بدناشونو شستن،تهیونگ حوله جونگ کوکو تنش کرد و به در حموم تکیه داد و خنده ای از لنگ زدن جونگ کوک کرد
وقتی لباساشونو پوشیدن جونگ کوک از اتاق بیرون رفتو سعی کرد لنگ نزنه
یونگی و نامجون با دیدنش زدن زیر خنده و ایزول با حرص و تنفر بهش خیره شد
تهیونگ هم خندید
¥نیاز نیست لنگ زدنتو قایم کنی دیشب خیلی خوب متوجه شدیم باید تا صبح بریم بیرون
جونگ کوک بیشتر سرخ شدو و پشت میز نشست و نامجون هم خندید
$افرین تهیونگ،کم کم داشتم شک میکردم به این کارا حساسیت داری
تهیونگ خندیدو سر جونگ کوکو بوسید
_فقط یه مدت طولانی پارتنر نداشتم هیونگ
ایزول با نفرت به جونگ کوک نگاه میکرد و این از صورتش کاملا معلوم بود
تهیونگ نگاهشو سمت ایزول چرخوند
_پیشنهاد میکنم اینجوری به خرگوشم خیره نشی
ایزول با حرص بلند شد
▪︎این موجود که حتی ادمم نیست چیش ازم بهتره؟چرا این هرزه رو جای من انتخاب کردی
تهیونگ که دیگه جوش اورده بود سیلی نسبتا محکمی به ایزول زد
_حدتو نگه دار ایزول،چیزی نگفتم چون دوست بچگیم بودی ولی هیچکی حق نداره به جونگ کوک توهین کنه
جونگ کوک از دیدن اینکه انقدر برای تهیونگ اهمیت داره لبخندی زد و دستشو گرفت تا بشینه
+ته میشه غذا بگیریم؟؟
تهیونگ اخماشو باز کرد و روی صندلیش نشست و جونگ کوکو روی پاهاش نشوند
_چی میخوری کوک؟
جونگ کوک لبخند زدو دستاشو دور گرون تهیونگ حلقه کرد
+میشه بریم همبرگر بخوریم؟؟؟ولی تو خونه نه
با جیمین و هوسوک و جین بریم
جیمین و هوسوک نونا هامم میارن
سرشو چرخوند و به یونگس و نامجون نگاه کرد
+هیونگا،میشه شمام بیاید؟
یونگی و نامجون سری تکون دادنو با لبخند رفتن تا اماده بشن و جونگ کوک با ذوق به تهیونگنگاه کرد
+قبول میکنی ته ته؟؟؟
تهیونگ بیخیال نگاه کردن به ایزول شد و با لبخند لباس جونگ کوکشو بوسید
_میتونم وقتی خرگوشم یچیزی میخواد قبول نکنم؟
تهیونگ با ذقو لبخند زدو دستاشو دور گردن تهیونگ حلقه کرد
+مرسییی
با ذوق بلند شد تا بره اماده بشه
_ایزول،تو حق نداری باهامون بیای و به بادیگاردا میسپرم حواسشون بهت باشه
ایزول با حرص بلند شدو رفت اتاقش تا با مادرش حرف بزنه
تهیونگ جونگ کوکو دید که با وجود لنگ زدن میخواست از پله ها بالا بره
با خنده سمتش رفت و جونگ کوکو بلند کردو ادامه پله هارو بالا بردش و در اتاق جونگ کوکو باز کرد و وقتی وارد اتاق شدن تهیونگ لبخند یکم نگرانی زد
_عزیزم،اگه وقتی بیرونیم نیاز داشته باشی چی؟
جونگ کوک سرخ شد و لباساشو عوض کرد
+ته...یسری قرص کنترل هیت هستن ولی تقریبا گرونن و...
تهیونگ نزاشت ادامه حرفشو بگه و لباشو بوسید
_عزیزم،به نظرت این برای رئیس مافیا مهمه؟
از داروخونه میخریمش یا جای دیگه؟
+داروخونه
جونگ کوک با لبخند گفت و لبای تهیونگو بوسید
_منم برم لباس بپوشم خوشگلم
جونگ کوک اخم کیوتی کرد
+انصاف نیست
تو موقع لباس عوض کردن من اینجا بودی ولی میخوای منو از دیدن سیکس پکات و بدنت محروم کنی
تهیونگ به خنده و افتادو پیشونی جونگ کوکو بوسید
_شب به اندازه کافی میبینیش توله
هنوز از هیتت مونده
حونگ کوک سرخ شد و تهیونگو بیرون از اتاق هل داد و درو بست و دستشو روی قلبش گذاشت
مثل بچه ها مشغول حرف زدن با قلبش شد
+انقدر تند نزن اخرش ته ته هم میشنوه انقدر تند میزنی
لبخندش بیشتر شد و گوشیشو برداشت و از اتاق بیرون رفت و منتظر تهیونگ موند
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این پارتم تموم شد
امیدوارم خوب شده باشه
خوشحال میشم نظراتتونو بدونم و لطفا غلط املاییامو نادیده بگیرید چون چکش نکردم
و دفعه قبل که گذاشتم یسری جاهاش فارسی نبود
الان درست شده یا هنوزم مشکل داره؟
![](https://img.wattpad.com/cover/373618227-288-k671195.jpg)
YOU ARE READING
my rabbit
Fantasyچی میشه اگه جونگ کوک که یه هایبرید خرگوشه منتظر این باشه که یکی به سرپرستی بگیرش و کیم تهیونگ به ظاهر مهربون بخواد اون رو به سرپرستی بگیره؟