12

614 43 7
                                    

جونگ کوک وقتی از خواب پاشد تهیونگو دید که داره سرشو ناز میکنه و لبخند میزنه
پوزشو روی انگشتش گذاشت و بعد یه دقیقه از تخت پایین پرید تا به شکل اصلیش برگرده
بعد از اینکه تبدیل به انساس شد تهیونگ با نگاه گرسنش بدنشو دید میزد
جونگ کوک سرخ شدو فورا لباساشو پوشید و کنار تخت ته نشست
+منحرف
تهیونگ ابروهاشو بالا انداختو جونگ کوکو روی بدنش کشید
_اونی که برام تو وان عکس میفرسته منحرف نیست؟
جونگ کوک قرمز شدو مشت ارومی به سینه تهیونگ زد
+هیی نگ....
میخواست بگه نگو که حرفش نصفه موند و از خوشحالی زد زیر گریه و تهیونگو محکم بغل کرد
+توی این یه روز دلم برای صدات تنگ شد
تهیونگ لبخند زدو کمر جونگ کوکو ناز کرد
_میدونستم میبخشیم زودتر دست به اینکار میزدم
جونگ کوک اخم ریزی کرد
+کی گفته قهر نیستم؟دارم دلتنگیمو رفع میکنم تا بعدش با خیال راحت قهر کنم
تهیونگ اهی کشید
_حق میدم بهت
جونگ کوک سرشو تکون دادو از گفتن چیزی که میخواست بگه خجالت میکشید
+میگم میشه...چیز....
بالاخره ایده ای که به ذهنش اومدو گفت
+اونکاری که وقتی خرگوش بودم کردیمو الان انجام بده
تهیونگ ابروهاشو بالا انداخت و از سرخ شدن جونگ کوک به خنده افتاد
_خودت که دیشب بوسیدیم،الان خجالت میکشی؟
جونگ کوک که داشت از خجالت میمرد بلند شدو صاف نشست
+اصلا نمیخواد میگم هیون وو ببوسم
شیطون گفتو خندید
ولی تهیونگ جونگ کوکو کشید رو خودش و با صورتی که معلوم بود عصبیه لباشو رو لبای جونگ کوک کوبید و جونگ کوک شوک زده بهش نگاه کرد
محض رضای خدا انتظار نداشت انقدر یهویی ببوسش
تهیونگ اروم لبای جونگ کوکو به نوبت گاز میگرفت و از بی تجربگی جونگ کوک لبخند شیرینی زد
بالاخره وقتی جونگ کوک نفس کم اورد رضایت دادو لباشو ول کرد
_لبایی‌که مال منن رو هرکس ببوسه بدون شک میمیره
جونگ کوک ترسید ولی به روش نیاورد
کامل کنار تهیونگ خوابیدو سرشو رو بازوش گذاشت و صورتش که قرمز شده بودو با دستاش پوشوند
تهیونگ از شیرینیش ضعف کردو دوتا دستاشو بوسید
_بهتره به بوسیده شدن عادت کنی خرگوش کوچولو
جونگ کوک دستاشو برداشتو سرشو روی سینه تهیونگ گذاشت
چشماشو محکم بست
تهیونگ بلند شدو روی تخت نشست
_میشه بری بپرسی میتونیم بریم خونه یا نه؟
جونگ کوک سرشو تکون دادو اروم از روی تخت بلند شدو بعد چند دقیقه با دکتر برگشت
°اقای کیم شما میتونید برید خونه ولی تا یک هفته ورزش شدید نکنید که باعث نفس تنگی بشه و بانداژاتونو عوض کنید
+دکتر،یه سوال داشتم
چجوری صدای تهیونگ مثل قبله؟
دکتر لبخندی زدو به جونگ کوک نگاه کرد
°یه قسمت کوچیک از حنجره ایشون اسیب دیده بود و فقط اون قسمتو ترمیم کردیم
جونگ کوک خوشحال سری تکون دادو و وقتی تهیونگ از روی تخت بلند شد فورا بغلش کرد
+خوشحالم که صدات به جذابی قبله
تهیونگ با شیطنت به دکتر اشاره کرد که بره بیرون و بعد دستشو روی کمر جونگ کوک گذاشتو چسبوندش به خودش
سرشو نزدیک گوشش بردو نرمه گوششو به دندون گرفت
_وقتی صدام با ناله هات ترکیب بشه جذاب ترم میشه
جونگ کوک فورا سرخ شدو سرشو پایین انداخت
+هی بیا بریم تو ماشین
دست تهیونگو گرفت و بعد از انجام کارای مرخص شدن تهیونگ توی ماشین نشستن و جونگ کوک مشغول پیام دادن به جیمین شد

my rabbit Where stories live. Discover now