𝐏𝐀𝐑𝐓_𝟐𝟓

7 1 0
                                    

اخرین نگاهش رو به متن نامه انداخت و بعد سیگار برگش رو روشن کرد و به صندلی چوبی پشت میزش تکیه داده
جیمز کارو شروع کرده بود
وقتی جونگکوک و خانواده ش رو به بهانه برنامه چیدن و انجام دادن کار های جشن ازدواج لالیسا و جونگکوک، به میلادلا دعوت کرده بود توی راه بهشون حمله میکنن و نه تنها برادر های جونگکوک بلکه خود جونگکوک هم زخمی شده و برادر دوم و سوم هم درجا کشته شدن
و این حمله کار کیه؟
خب معلومه جیمز
البته جیمز داشت طبق حرف های پسرش جلو میرفت
این پیشنهاد رو جیمین داده بود..

*فلش بک

_ پدر...شاید اون الان ولیعهد نباشه ولی ما ازش ولیعهد میسازیم..
ابرویی بالا انداخت و منتظر بهم خیره شد
_ برادر اول که بخاطر مریضیش از ولیعهدی کناره گیری کرده و چیزی تا روز مرگش نمونده برادر دوم که درحال حاضر ولیعهده و برادر سوم هم..اگه تو راه چندتا راهزن بهشون حمله کنن؟!...فقط باید کار برادر دوم و سوم رو بسازیم و بعدش جونگکوک ولیعهد میشه و اینکه جونگکوک هم اسیب ببینه شک مردم رو درباره اینکه ممکنه کار جونگکوک باشه برای جایگاه ولیعهدی رو برطرف میکنه
انگار از ایده م خوشش اومد
تو فکر رفته بود و نیشخندی روی لب هاش جا خوش کرده بود
با دیدن نیشخندش خیالم راحت شد..

*پایان فلش بک

6 𝒎𝒐𝒏𝒕𝒉𝒔 𝒍𝒂𝒕𝒆𝒓

روی پله توی حیاط نشسته بود و به ماه خیره بود
حضور کسی رو کنارش حس کرد
نگاهی به کنارش انداخت؛ ریوجین کنارش نشسته بود و به همونجایی که رز تا چند لحظه پیش خیره بود، نگاه میکرد
لبخند محوی زد و برگشت به حالت اولش
_ اینجا چرا نشستی؟ ممکنه سرما بخوری
بعد چند دقیقه سکوت رو شکست که با حرفی که زد باعث شد رز به خنده بیوفته
_ دختر چله ی تابستون سرما کجا بود؟!
متعجب چندبار پلک زد و بعد خودش هم به خنده افتاد
_ عاه راست میگیا وای...به هرحال ما فقط نگران تو و اون فندقیم
_ میدونم اما جای نگرانی نیست باور کنید من حالم خوبه اما اینکه به زور غذا میکنید تو دهنم، هرجا میرم حتما یکیتون دنبالم میاد و... واقعا خیلی رو مخه!
ریوجین قهقه ای زد که رز هم به خنده افتاد
چند دقیقه ای گذشت که اینبار رز به حرف اومد
_ رابطت با هوسوک چطوره؟
ریوجین لبخندی زد و با ذوق سرش رو به علامت تایید تکون داد که لبخندی روی لب های رز جا خوش کرد
خوشحال بود برای هوسوک و ریوجین..
همینطور برای سویون و یونگی..
هر دو زوج توی نزدیک ترین کلیسای اون شهر ماله هم شدن
البته رز گاهیم به عشق بین دو زوج توی خونه حسادت میکرد
به هرحال رز حسرت یک نگاه عاشقانه از طرف جیمین روی دلش مونده بود
اما باز هم خوشحال بود اطرافیانش خوشبخت شدن
شاید اون هم بتونه با به قول ساکنین خونه فندق کوچولوش کمی طعم شاد بودن رو بچشه
_ خوشحالم براتون امیدوارم کنار هم خوشبخت بشید و زندگی شاد و بی دغدغه ای داشته باشید
_ مرسی.. اونی تا حالا به فکرت رسیده که فراموشش کنی و دوباره عاشق بشی؟ به هرحال تو که دیگه قرار نیست ببینیش
_ نه.. و نمیخوامم بهش فکر کنم، اون اولین و اخرین عشق منه و من الان فقط به اینده ی خودم و فندقم فکر میکنم..میدونی عشق بی‌رحم‌ترین حسِ خوب دنیاست، باعث میشه فکر کنی داری روی ابرها قدم برمیداری، همه لحظاتی که باهاش میگذرونی برات خوشایند و شیرین میشه اما وقتی همه چیز رو سرت اوار میشه..که بفهمی حسی که داشتی یکطرفه بوده..اون کسه دیگه ای رو دوست داره و تو..ذره ای هم براش اهمیت نداری
با لبخند تلخی نگاهشو از ماه گرفت و به چهره ی ریوجین داد
_ راستش من نمیخوام دوباره اون حسو تجربه کنم میدونی که...
سرشو تکون داد و دستاشو باز کرد
رز با همون لبخند تلخ خودشو توی اغوشش جا داد
_ اونی توام بلاخره خوشبخت میشی با فندق..بیا به گذشته فکر نکنیم باشه؟
_ اهوم
به شکمش نگاهی انداخت و دستی به شکم برآمده ش کشید
"مامانی مراقبته کوچولو، توام حتما مثل من کلی ذوق داری هوم؟ دل تو دلم نیست برای دیدنت عزیزکم"
تو دلش گفت و بعد چند دقیقه حرف زدن باهم از جا بلند شدن و وارد خونه شدن تا برای خواب اماده بشن...
6 ماه از اون حادثه گذشته بود و حالا قرار بود هفته ی دیگه مراسم ازدواج و همینطور ولیعهدی جونگ کوک وینسلت برگزار بشه
مراسمی بزرگ و باشکوه که حتی مردم عادی هم در اون حضور داشتند.
و اما جیمین
روز به روز پریشون تر و شکسته تر میشد
حالی پیدا کرده بود که حتی زمان سولگی در این حد دلتنگ و پریشون نبود
شاید حسی که بهش داشته واقعا عشق نبوده و عشق واقعی این حسی باشه که نسبت به رز داره؟!
یعنی باید از پدرش بابت نشون دادن چهره ی واقعی سولگی تشکر میکرد؟
اون عشق رزان رو که روز به روز ریشه ش توی قلبش محکم تر میشد رو مدیون پدرش بود..!
خیلی خنده دار و مسخرست
حتی خود جیمین هم وقتی این حقیقت رو به یاد میاره به خنده میوفته
از طرفی حالا جسی تنها کسی بود که درکش میکرد و کنارش بود
اون دختر اونطور که ظاهرش نشون میداد نبود..

𝐓𝐞𝐚𝐫𝐬 𝐎𝐟 𝐓𝐡𝐞 𝐌𝐨𝐨𝐧Where stories live. Discover now