1-دفتر خاطرات

541 79 66
                                    

Dr Kim

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


Dr Kim

-گفتید پسرتون دانشجوی رشته روانشناسیه؟

-بله دکتر.

مرد دستش رو زیر چانه اش گذاشت و تمایل داشت چندین بار دیگه اون جمله رو بخونه تا اینکه زن با آن صدای لرزان پرسید:

-ببخشید دکتر کیم ، میشه بجای خودم از پسرم براتون بگم؟

کیم نامجون دفتر خاطرات پسر رو کناری گذاشت و سعی در هضم کردن اون متن عجیب از زبان پسرک داشت.

-بله خانم جئون ، بفرمایید.

زن اول مکثی کرد و بعد با تن صدای گرفته ای که انگار سعی در نگه داشتن بغض در گلوش داره گفت:

-پسرم هیچ واکنشی نسبت به مرگ برادرش نداشت! پلیس ها به رفتاراش مشکوک شدن اما مدرکی برای اثباتش پیدا نکردن.

مرد هنگام گوش دادن به صحبت های اون مادر داغ دیده سر تایید تکان میداد تا نشان دهد تمام گوشش به او هست.

-باید یک ملاقات با پسرتون داشته باشم اما قبلش بیاید بیشتر در رابطه با علائم و رفتاراش صح…

روانپزشک هنوز کاملا حرفش رو نزده بود که زن وسط حرفش پرید:

-پسرم، جونگ‌کوک حالش خیلی بده. یک رفتار های عجیب مثل هذیان و توهم داره یا نمی‌دونم…

 به اطراف نگاه کرد تا شاید توضیح‌ بهتری به ذهنش برسه اما در نهایت روانشناس کمکش کرد.

-پسرتون علائم روان پریشی داره؟

سریعا تایید کرد.

-درسته! البته گاهی. چون خیلی وقت ها اون از من مراقبت می‌کنه پس از من حالش بهتره.

دکتر کیم اول اجازه داد تا بیمارش کامل حرف‌هاشو بزنه و در ادامه سوالی که ذهنش رو بدجوری درگیر کرده بود رو پرسید:

-می‌تونم اول بپرسم لحظه مرگ پسرتون هوسوک ، جونگکوک چه واکنشی داشت؟

زن دامن گل دارش رو با دست های پر از لکه اش در ناخن فشرد و بعد از قورت دادن آب دهان  ، اون جمله ای که در سر می‌پروراند رو توضیح داد:

Twin - همزادWhere stories live. Discover now