Min Jisoo
تنها مرکز توجه در کلاس درس، صفحه بزرگی بود که با نور پرژکتور نورانی شده بود؛ مین جیسو دست در جیب شلوارش با ریموت صحفات و عکسهارو بعد از هر توضیح عوض میکرد.
-این اولین پرونده ای هست که میبینم اعضای یک خانواده در کمتر از یک ساعت به شکل های مختلف به قتل رسیدن.
با نمایان شدن اولین عکس از اجساد خانواده چوی، تمام دانشجوهای پلیس و جرمشناسی ساکت شدن. عکس متعلق به همسر آقای چوی بود که روی تخت به فجیح ترین حالت ممکن به قتل رسیده بود.
-ما مادر خانواده رو در این حالت پیدا کردیم؛ کسی میدونه سرنخ ما چی بوده؟
زن چندین باز دکمه ریموت رو فشرد و با کمک عکس اجسام شکسته شده و زخم های فرعی جسد به دانشجو ها تقلب رسوند. تعدادی دانشجو برای پاسخ دادن به استاد دستهاشون رو بالا بردن؛ اما از اون میون تنها چهره یونگی بود که از همه مطمعنتر بنظر میرسید؛ پسر با اجازه استاد شروع کرد به بیان کردن تصوراتش.
-پنجره با یک الماس شیشه بر کاملا مرتب و بی سر و صدا بریده شده بوده و قاتل از راه پنجره بالای سر مادر خانواده درحال استراحت ظاهر شده. پس اون لحظه همه اعضای خانواده زنده بودن اما یک نفر دیگه بیرون از خونه منتظر علامت از سمت قاتل بوده و به احتمال زیاد تعداد قاتلین این پرونده باید بیشتر از یک نفر باشه.
دست دانشجوها با شنیدن این تحلیل یونگی یکی یکی پایین رفت و همگی پشیمون از تحلیل خود شده بودن؛ زن سری تایید تکون داد.
-درسته مین، تعداد قاتلین بیشتر از دو نفر بوده اما نظرت در رابطه با قدم بعدی اون ها چیه؟
پسر ثانیه در فکر فرو رفت و به راهنمایی هایی که جیسو با کمک عکس ها بهش میکرد نگاه کرد؛ هیچکس ایده ای از عکس سیم خونین نصب شده دم در خونه نداشت که یونگی ادامه داد:
-یک سیم فلزی و باریک بیرون در خونه به چهارچوب نصب شده بوده که باعث شده یکی از اعضای خانواده موقع فرار از چیزی در خونه گردنش به اون سیم بگیره و باعث پارگی شاهرگش بشه.
استاد مین جیسو یک نخ موی آزاد شده از موهایی که گوجه ای بالا بسته بود رو پشت گوشش داد.
-و در رابطه با قتل پدر خانواده روی کلاویه های پیانو پی میتونه باشه؟
YOU ARE READING
Twin - همزاد
Fanficنسخه ای از ما وجود داشت که خود از وجود آنها خبر نداشتیم. عشق و لذت هایی را تجربه میکردیم که تنها اثر کبودش را در آینه روی گردن خود میدیدیم. قتل هایی مرتکب میشدیم که تنها رد خون آنها را در چاقوی آشپزخانه میدیدیم. منی دیگر از ما وجود داشت ، که خود...