امگا شوکه لب زد :
-منظورت چیه؟ چطوری ما جفتیم؟
+ته من ازت انتظار ندارم که به همین زودی این موضوع رو قبول کنی حتی میتونی ردم کنی! ولی...
جونگکوک دست تهیونگ رو گرفت و ادامه داد :
+امگایِ من بهم فرصت میدی تا قلبت رو برای خودم کنم و بهت ثابت کنم که برای داشتنت هر کاری میکنم؟
تهیونگ نمیدونست باید چیکار کنه و چی جواب بده.
چطور ممکن بود جونگکوک جفت حقیقیش باشه؟امگا از آلفا خوشش میومد و میخواست که کوک بفاکش بده ، اما این موضوع که جونگکوک جفت حقیقیش بود رو نمیتونست به این آسونی هضم کنه.
-کوک...من نمیدونم...
من وقت میخوام تا فکر کنم.آلفا لبخندی زد و گفت :
+تا آخر عمرم برات صبر میکنم بلوبری!
امگا بعد از شنیدن حرف آلفا ، حس شیرینی بهش دست داد...
مثل حسی که جیمین براش تعریف کرده بود.
الههی ماه نکنه به همین زودی عاشقِ جونگکوک شده بود؟تهیونگ خیره به چشم های آلفا نگاه میکرد ، بی اختیار صورت جونگکوک رو نوازش کرد.
جونگکوک از حرکت امگا لبخندی زد و دست تهیونگ رو بوسید.
+بهتره بریم داخل ، جیمین و شوگا هیونگ نگران میشن.
تهیونگ در جواب آلفا سرش رو به نشونهی تایید تکون داد.
جونگکوک دست امگا رو دوباره گرفت و داخل برگشتن.
ESTÁS LEYENDO
Blue Tranquility🫐✨
Fanfic𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : 𝖮𝗆𝖾𝗀𝖺𝗏𝖾𝗋𝗌𝖾 , 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 , 𝖣𝖺𝖽𝖽𝗒 𝖪𝗂𝗇𝗄 , 𝖲𝗆𝗎𝗍 , 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : 𝖪𝗈𝗈𝗄𝗏 جونگکوک آلفایی که به اجبار خانوادش مجبور به ازدواج با امگایی میشه که دوستش نداره و زندگیِ خسته کنندهای داره ، اما چی میشه اگه...