CHAPTER : 15

46 13 0
                                    

اول از همه، باید بگم که پارت اول این چپتر چندماه پیش آپ شده بود و چون وقت بدی آپش کرده بودم ویو نخورد واسه همین پاکش کردم.
اما پیشنهاد می‌کنم دوباره بخونیدش و بعد سراغ ادامه‌‌اش برید :)


• نکته‌ی بعدی اینکه تمام چپترها ادیت شدن و تصمیم گرفتم برای همه‌ی دیالوگ‌ها از علامت ـ استفاده کنم. سعی می‌کنم توصیف‌ها دقیق باشن که با خوندن دیالوگ‌‌ها مشکلی نداشته باشید.

امیدوارم از خوندنش لذت ببرید، کامنت و ووت یادتون نره✨

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هنوز لبه‌ی فنجان چای لب‌های یونگی رو لمس نکرده بودند که درب با شدت و صدای مهیبی به دیوار کوبیده شد و کارگری نفس‌نفس زنان در استانه‌ی در ظاهر شد.

_رئیس! بابت مزاحمتم عذر می‌خوام، اما مورد ضروری‌ای پیش اومده. موتورخونه بدجور دچار نشتی گاز شده! تعدادی از کارکنان مسموم شدن و این خطر شما رو هم تهدید میکنه!

یونگی که روی مبل لم داده بود، نگاهش رو از سرتاپای کارگر گذروند. ترس مشهود داخل چشم‌های کارگر باعث شده بود صداش بلرزه، با دستپاچگی عمل کرده و همونطور که مشخص بود، به جای ارزیابی موقعیت و تفکر مستقیم به سمت دفتر رئیس پناه برده بود. نشتی گاز، برای یک کارخونه‌ی قدمت‌دار موضوع زیادی پیش‌افتاده‌ای بود؛ چرا انقدر پیاز داغش رو زیاد می‌کردن؟

مردی که رئیس خطاب شده بود، با بیدار شدن از لحظه‌‌ی پیش که در تسلی به سر می‌برد، چشم‌هایش گرد شد و به‌طور غیرارادی تنها کاری رو که در نفس عرضه عملش رو داشت انجام داد؛ به گوشی‌اش روی میز چنگ زد.

_ چی!؟

_انگار یکی ناگهانی دمای موتورخونه رو دستکاری کرده! لوله‌ها به شدت بهشون فشار وارد شده و خیلی دیرتر از اینکه ما متوجه‌شون بشیم، همه‌ی ادمای اطراف زیرزمین بیهوش شدن!

مرد قبل از اینکه ذهنش بخواد کلمات رو پردازش کنه تا توضیحی به دو پسر مقابلش یا راه چاره‌ای به کارگر بی‌نوا بده، یونگی که مقابلش لم داده بود با خونسردی فنجون چای‌اش رو روی میز گذاشت، به رئیس چشم دوخت و به نشانه‌ی اطمینان -که البته درواقعیت به خاطر تأسف بود- سرش رو تکون داد.

_مشکلی نیست اقای چوی؛ برای مذاکره زمان زیادی داریم. همونطور که شما برای ما صبر کردید، ماهم منتظر می‌مونیم.

سوهو ایستاد، سراسیمه دو تعظیم ناقص و تشکری بی‌صدا کرد و انگار که زندگی‌اش به لوله‌ای از گاز بسنده بود (هرچند واقعا همینطور بود) به سمت در و کارگر هجوم برد. یونگی آهی کوتاه کشید، چرا این رئیس جدید بعد از نه ماه انقدر ناشی بود؟

Blockbuster | KookVWhere stories live. Discover now