ᕱ⑅ᕱ 31

1K 172 64
                                    

୨୧ my petal ୨୧
part 31

୨୧ my petal ୨୧part 31

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


●●●

با آرامش زیر آسمون پر ستاره جزیره، دراز کشیده بودن. بازوش و دور شونه پسر خوابیده تو آغوشش محکم کرد و سرش و بوسید. با گوشهای با نمکش بازی کرد که صدای اعتراض خرگوش بلند شد

+ نکن تهیونگی!

با خنده دوباره کارش و تکرارکرد

+ نکن! گازت میگیرم ها!

_ گازم بگیر ، من که میدونم نشونه چیه ، خیلی هم خوشحال میشم .

یا پوفی دوباره سرش و روی سینه مرد گذاشت .

+ بدجنس!

با لبخند موهای پسر و نوازش کرد .

_ خرگوش من ، تو تا حالا ستاره داشتی ؟

+ چی؟

_ منظورم اینه که تا حالا شده توی آسمون ستاره ای برای خودت انتخاب کنی ؟

+ اره من یه ستاره دارم ، اونی که خیلی به ماه چسبیده . میبینی ؟

با نگاه به جایی که خرگوش با انگشتش بهش اشاره میکرد، لبخند زد

_ اون خیلی زیبا و پرنوره ،
درست مثل تو.

با خجالت گازی از انگشت مرد گرفت که اون و به خنده انداخت

_ دارم روی این گاز گرفتن هات کراش میزنم خرگوشی !

با صورتی که زیر نور ماه می‌درخشید و لپ های سرخش به مرد نگاه کرد

_ چیه کوچولوی خوشگل من ؟

جیغی زد ، با گوشهاش صورتش و پوشوند و دوباره صورتش و توی سینه مرد فرو برد.

+ خب من هنوز به اینجوری صدا کردنت عادت نکردممم! تهیونگیِ بدجنس!

_ خب باید عادت کنی خرگوشی، من تورو اینجوری صدا نزنم درواقع دارم به دنیای عشق ، ظلم میکنم.
مگه چنتا خرگوش کیوت توی این دنیا هست که انقدر دوست داشتنی و مهربون باشه؟ از همه مهم تر ، من دوسش داشته باشم!

با اخم کیوتی سرش و بلند کرد ، شونه راست مرد و گاز تقریبا محکمی گرفت.

+ خب معلومه فقط من!

ᴍʏ ᴘᴇᴛᴀʟ | گلبرگ منWhere stories live. Discover now