ᕱ⑅ᕱ 40

1K 170 90
                                    

୨୧ my petal ୨୧
part 40

هشدار : حاوی محتوای اسمات

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


هشدار : حاوی محتوای اسمات

●●●

با قفل شدن پاهای خرگوش دور کمرش، با دندون بسته کاندوم جدیدی رو پاره کرد و به آهستگی روی عضوش کشید.

+ تهیونگیییی... زودباش

با ناله کشداری اعتراض کرد و به اشکاش اجازه جاری شدن داد. انگار نه انگار که این شروع راند سوم بود، خرگوش درست به اندازه بار اول، تحریک شده بود و بی قراری می‌کرد.

_ این آخرین بسته کاندومه بیبی ...

بعد به آرومی عضوش و وارد ورودی ملتهب خرگوش کرد و شروع به حرکت دادن لگنش کرد

+اهه این.. این آخریش بود؟..

_ آره بیبی .. فاک!

با احتیاط روی تن خرگوشش خم شد و شروع به بوسیدن و مارک کردن گردنش کرد.
به باسنش چنگ زد و سرعت حرکاتش و بیشتر کرد ، خرگوش با ناله کمرش و قوس داد و هق بلندی زد.

+ م..من..من..

خط فک پسر و مکید و با هومی به نقطه حساس پروستات پسر ضربه زد. با لرزش تن خرگوش زیرش و ناله های بلندش، متوجه شد که نزدیکه .با سرعت گرفتن ضرباتش ، بوسه عمیقی به لب‌های نیمه باز پسر زد .

_ نزدیکی بیبی؟

+ آ..آره.. تروخدا تهیونگی...همونجا..

مدتی بعد با هق هق و اشکهای گرمش، به پشت تهیونگ چنگ زد ‌‌و با جیغ بلندی روی شکمش به اوج رسید.
تهیونگ اما با چند ضربه عمیق دیگه، سرش و توی گردن خوشبوی پسر فرو کرد و داخل کاندوم خالی شد.
با خستگی و نفس های تندی که می کشید ، به آرومی عضوش و ‌بیرون کشید و کاندوم مصرف شده رو دور انداخت.
هر دو بی حال کنار هم دراز کشیدن ، تهیونگ با ملحفه ، روی شکم خرگوشش و تمیز کرد و لباشو عمیق بوسید.

_ حالت خوبه خرگوشی ؟ درد نداری؟ هوم؟

با لبخند خسته ای رو به مرد چرخید و صورتش و تو سینه پهنش پنهان کرد.

ᴍʏ ᴘᴇᴛᴀʟ | گلبرگ منWhere stories live. Discover now