ذهن تاریک[ ویکوک]
زمان آپ : نامشخص
Genre : mystery, crime, angst, romance , dram
داستان نگاشتن دوباره تاریخ به دست وکیل کهنه کار دادگستری سئول
علی رغم تمامی فسادها و بی عدالتی هایی که گریبان پرونده جدید او را گرفته، می‌تواند جلوی اعدام پسری را ب...
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
ĐΔŘҜ ΜƗŇĐ
پارت شانزدهم
●●●
با قدم های محکمی خودش را به آزمایشگاه پزشکی قانونی رساند. بی درنگ به اتاق هم کلاسی قدیمی اش رفت و بدون در زدن ، وارد شد. به مردی که به دقت مشغول تماشای نمونه ای زیر میکروسکوپ بود، نگاه کرد.
" آقای مین ؟ مهمون نمیخواین؟"
با شنیدن صدای آشنایش، بدون اینکه برگردد پاسخ داد.
" نه اگه اون آدم تو باشی ، کیم تهیونگ!"
با پوزخندی به در بسته تکیه زد
" چه خبرا ، پروفسور؟"
با خارج کردن دستکش های پزشکی و دور انداختنشان به سمت مرد برگشت که با لبخند به او خیره بود
" خبرا پیش شماست مرد قانون "
دست به سینه زد و تایید کرد
" صد البته ، اما فعلا این مرد قانون کارش پیش تو گیره "
با جدیت جلوتر رفت و طوری که صدایش را کسی نشنود ، پرسید.
" چه خبر از کالبدشکافی جئون جانگ هوآ؟ به دی ان ای پدر جنین رسیدین؟ ردی از قاتل پیدا کردین؟"
مرد به آرامی دوستش را به نشستن روی صندلی دعوت کرد و عینکش را به دست گرفته با دستمالی مشغول تمیز کردنش شد.
" متاسفانه هیچی. هیچ اثر انگشتی روی تن و لباس مقتول نیست. میگم مقتول چون مطمئنم به قتل رسیده، جای انگشتای فردی رو روی گلوش دیدم ولی هیچ اثر انگشتی نبود. حتی جهت شکستگی استخوان جمجمه نشون میده کسی با نیرویی اون و به پایین پرتاب کرده اما ردی از قاتل نیست."
با اخمی انگشتانش در هم قفل شدند و سوالش را تکرار کرد
