part 24

472 100 126
                                    

یوهووو سلاممم

اینم از این پارت

----------

سوکجین با شکم کمی برامدش رو به سایونگ لب زد ..
_ هی دختر تو باهاشون در ارتباط بودی؟

سایونگ گیج از سوال یهوییه سوکجین لب زد ..
_ اره خب

هوسوک با کمی اخم لب زد ..
_ چرا چیزی به ما نگفتی؟

سایونگ شونه ای بالا انداخت و دوتا شیشه مشروب رو ، روی میز گذاشت و لب زد ..
_ پرسیدین مگه ؟ در ضمن پدر من وکیل خانواده پارک و کیمه

جونگکوک رو کرد به سایونگ و لب زد ..
_ اون دختری که پیش تهیونگ بود کی بود

سایونگ رو کرد به جونگکوک و لب زد ..
_ نایونو میگی ؟ دختر تهیونگ اوپاعه
_ ازدواج کرده ؟

سایونگ که داشت از دست سوالای دوستاش کلافه میشد لب زد ..
_ نه ازدواج نکرده .. چرا این سوالارو میپرسین ؟

یونگی سکوت کرده بود در واقع هنوزم تو شک دیدن جیمین بود ..
جونگکوک رو به سایونگ لب زد ..
_ سایونگا هر چی تو این چند سال ازشون میدونی میشه بهم بگی؟

سایونگ هومی کشید و لب زد ..
_ الان ؟

جونگکوک سری تکون داد که سایونگ شروع به تعریف کردن کرد ..
_ بعد از بهم زدنتون تهیونگ اوپا یه هفته بعدش به امریکا میره .. نمیدونم دلیل اینکه ازمون خواست به کسی درباره اینکه کجاسو چیکار میکنه نگیم چی بود .. حتی جیمین اوپا هم تحدید کرده بود چند ماه بعدش جیمین اوپا از اقای پارک که قبلا تصمیم داشت جیمینو برای درس خوندن بفرسته امریکا خواست که به امریکا و اقای پارک هم قبول کرد و پدر من کارای انتقالی هردوتارو انجام داد .. اون موقع ها جیمین اوپا خودشو غرق کار کرده بود و تهیونگ اوپا هم رو اورد به رابطه های یه شبه تا اینکه ۳ سال پیش ناخواسته یکیشون باردار میشه تهیونگ هم به پای اشتباهش موند و برا اینکه بچش بدون مادر یا پدر بزرگ نشه حاضر شد بعد از به دنیا اومدن بچه ازدواج کنن که دختر سره زایمان تحمل نمیکنه و وقتی که نایون به دنیا میاد از دنیا میره 

همشون متعجب بودن که زنگ خونه به صدا اومد جکسون درو باز کرد و تهیونگ و جیمین وارد شدن که همشون بلند شدن و به اون سه نفر نگاه میکرد ..

نایون با دیدن اون همه ادم که بهشون زل زده بودن ترسیده به کت پدرش چنگ انداخت و با چشمای اشکیش لب زد ..
_ اباا میترسم

تهیونگ تعجبشو کنار گذاشت و هر چی باشه حال دخترش از هر چیزی مهم تر بود نایونو تو بغلش فشرد و لب زد ..
_ نترس قلب من اینا دوستای منو عمو جیمینن

دختر نگاه خیسشو به پدر داد و فین فینی کرد و لب زد ..
_ واقعا ؟

تهیونگ سری تکون داد و پیشونیه دخترشو بوسید ..
سایونگ با ندیدن هیونگ سو لب زد ..
_ پس اونی کو

AmorWhere stories live. Discover now