The unknown princess

79 29 9
                                    

قسمت هشتم: «شاهدخت اَجنبی»

قدم های کوبنده و سرشار از حرصم، راهی بی‌فایده برای تخلیه عصبانیتم بود.

همه جا، همه جا عروسک خیمه شب بازی دیگران بودم.. فرقی نداشت سرزمین گل های موگونوا باشد یا سرزمین شکوفه های گیلاس.. من در پایان کسی بودم که باید تن می‌دادم به حرف شنوی از دیگران..

اصلا خواسته‌ی قلبی من مهم بود؟ نه..

پاهام از حرکت ایستاد. چشم‌های سردم، نقش لرزان روی آبِ شاهدختی پوشیده در لباس های فاخر رو شکار کرد.

خواسته‌ی قلبی من برای دیگران مهم نبود ولی برای خودم چرا..

برگشتم و نگاهی به سرتاسر باغ فراخ و گسترده‌ای که مانند نقش خیال یک نقاش زبردست دلبری می‌کرد انداختم..

دیگه جا زدن و چشم بستن روی اون‌ چه که قلبم تمنا می‌کرد کافی بود..

از این به بعد این باغ، این قصر و این آدم‌ها بازیچه‌ی دست من می‌شدن..

=‌بانوی من؟
نگاهم روی دخترک آرام گرفته‌ی کنارم نشست.
+ بله؟
= قصد برگشت ندارید؟
دامن بلندم رو بالاتر گرفتم تا باد، آتش حرص و خروشم رو بخوابونه.
+ چرا بریم.

همانطور که ملکه گفته بود، درست بعد از صرف ناهار، بانوی درباری نزدم اومد و آموزه‌هایی که به نظر برای جذب یک مرد کافی بود رو بهم آموخت.

نگاهم روی نقاشی های دستم خشک شده بود.
نقاشی های که به گفته اون زن، بهترین حالت برقراری یک رابطه‌ی جنسی بود..
به نقاشی که به موقعیت(پوزیشن) بیست معروف بود نگاهی انداختم. به گفته‌ی اون بانو، این محبوب ترین موقعیت میان مردان ژاپنی بود.

نگاهم به پایین تنه‌ی مرد کشیده شده در شکل افتاد و ناخودآگاه یاد زمانی که بانو قصد توضیح آلت تناسلی مردان به من داشت افتادم. درسته در ظاهر سعی می‌کردم خودم رو معصوم و شگفت زده نشون بدم ولی در باطن قهقهه‌ی بلندی زدم و دلم می‌خواست به اون زن بگم: من خیلی بهتر از تو میتونم در این باره اطلاعات بدم!

تنها شگفتی حقیقی من طی این جلسه‌ی آموزشی، زمانی بود که با پررویی از اون بانو پرسیدم که دو مرد چطور میتونن رابطه داشته باشن و آن بانوی بیچاره‌ی درباری بعد از بارها سرخ و سفید شدن توضیح داد که برقراری رابطه از پشت برای هردو جنس میتونه دلچسب باشه..
حقیقتا نتونستم باور کنم که چطور حتی برای آقایون هم این موضوع لذت بخشه؟

= سرورمم
صدای ذوق زده و سرزنده آیری قبل از ورودش نشان از حضورش داد.
+ بیا تو آیری
درباز شد و چهره‌ی ظریف و دلنشین دختر هدف چشم‌های منتظرم شد.
+ چی شده؟

= سرورم نمیخواید بریم بیرون؟

ابرویی بالا انداختم.
+ بیرون؟ بیرون برای چی؟

Wisteria Where stories live. Discover now