قسمت هجدهم: «خون روی برف»
محتاطانه قدم برمیداشتم و چشم از راه و ولیعهد نمیگرفتم تا مقصد رو بفهمم.
با برگشتن مرد سریع پشت تخته سنگی پنهان شدم.
شاهزاده با نگاه مشکوکی اطرافش رو زیر نظر گرفت و دوباره به راه افتاد.تنم رو خم کرده با چابکی قدم برداشتم و حواسم بود تیرهای توی تیردانِ شانهام صدایی ایجاد نکنه..
با رسیدن به محوطهی وسیعی از جنگل که تراکم درخت در اون با بقیه محلها فرق داشت چشم ریز کردم و اطراف رو در نظر گرفتم تا ببینم حیوونی چیزی اطراف نیست که با دویدن یکباره ولیعهد هول شده بلند شدم و ایستادم.
+ کجا رفت یهو؟
چند قدم شتابزده سمت جایی که شاهزاده دویده بود برداشتم و نگاهم سردرگم به اطراف میچرخید.
+ کجا رفت...هیــــــععع
با کشیده شدن تنم به سمتی و بعد دردی که حاصل کوبیده شدن کمرم به درختی بود ثانیهای چشم بستم اما با وحشت از اینکه چه اتفاقی افتاده به سرعت پلکها رو تا انتها فاصله دادم.
با دیدن چهرهی جدی شاهزاده که توٱم با خشمِ زیر خاکستر بود، نفس جایی در سینهام گیر کرد.
چشم های ولیعهد که اینبار برقی از آتش درونش داشت، روی صورتم جابجا میشد و ردی سوزاننده به جای میذاشت.
_ داری چیکار میکنی؟+مَ..من میخواستم..
_ گفتم داری چه غلطی میکنی؟
با عصبی شدن ولیعهد و شنیدن این کلمات هجو، من هم دوباره کنترل رو به بخش لجباز مغز سپردم و توپیدم.
+ همون غلطی که چند لحظه پیش بهتون گفتم!دستی که بعد از کوبیده شدنم به درخت، کمی از بدنم فاصله گرفته بود دوباره به جایی بین قفسه سینه و گلوم سنجاق شد و فشارش باعث شد کمی سرم رو بیشتر به تنهی درخت فشار بدم.
_ انگار حرف حالیت نمیشه نه؟ پاشدی اومدی دنبالم که چی بشه؟
+ منم میخوا..
_ چرا حرف گوش نمیکنی؟ لج کردی آره؟
+ میگم..
_ همین حالا برمیگردی به اردوگاه. من یک شاهدخت نازپرورده دنبالم نمیکشونم که با کوچکترین آسیبی آه و نالهاش رو تا مدتها دم گوشم بلند کنه
ولیعهد گفت و تنش رو فاصله داد و با حالتی عصبی قصد ادامه دادن راهش رو کرد.لبم رو از داخل گزیدم و با قدم بزرگی خودم رو بهش رسوندم و دستش رو از پشت گرفتم.
+بذارین من بگم چی می...ولیعهد دستش رو با شدت کشید و برگشت و محکم غرید.
_ چی میخوای بگی؟ تو وظیفت این بود که بیای اینجا و اومدی. من نمیتونم تو رو ببرم به شکارگاه میفه...+ ولـــی منم میخواممم بیااااامممممم
بلند توی صورت مرد فریاد زدم و کلامش رو بریدم.
YOU ARE READING
Wisteria
Fanfiction𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐌𝐢𝐧𝐬𝐮𝐧𝐠 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐇𝐢𝐬𝐭𝐨𝐫𝐢𝐜𝐚𝐥, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥, 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭, 𝐄𝐧𝐞𝐦𝐢𝐞𝐬 𝐭𝐨 𝐥𝐨𝐯𝐞𝐫𝐬, 𝐌𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐢𝐨𝐮𝐬، 𝐒𝐦𝐮𝐭، 𝐒𝐥𝐨𝐰 𝐛𝐮𝐫𝐧 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐓𝐡𝐞 𝐎𝐜𝐞𝐚𝐧 جیسونگ بیست و یک سال توپی ا...