(متن ویرایش نشده، پوزش میطلبم بابت غلط های تایپی احتمالی)
ببخشید که آپ دیر شد، توی تلگرام دیروز گفنه بودم که ممکنه نتونم دیر کنم و دیروز نشد آپ کنم واقعا، دیگه با یه روز تاخیر بعد از رسیدن شرطا مجبور شدم دیرتر آپ کنم، شرمنده💔❤
فکر نکنبد بدقولی کردم دوستان، فقط واقعا سرم شلوغ شد و اصلا نتونستم بیام واتپد❤شرط آپ پارت بعد:
✴️+190 ووت
💬+350 کامنتممنون از حمایت هاتون و امیدوارم حمایتتون کم نشه که منم از نوشتنش ناامید بشم.
راستی تا یادم نرفته، عکسای ساشا و هانول رو توی چنل تلگرام خیلی وقت پیش گذاشتم، یه تعداد از دوستان تلگرام نداشتن که اینجا میذارم تا اون عزیزان هم ببینن.
هانول با چشمای نقرهای
هانول با چشمای بنفش گرگش
ساشا با چشمای قهوهای معمولیش
BẠN ĐANG ĐỌC
S̷l̷o̷w̷ ̷d̷e̷a̷t̷h̷
Fanfiction|مرگ تدریجی| کائنات دو تا رئیس مافیا رو کنار هم قرار میده که از قضا کیم تهیونگ آلفای خون خالص پک فکر میکنه که جئون جونگ کوک مسبب تمام بدبختیهاشه. طی یه درگیری جونگ کوک ضربه ای به سرش میخوره که باعث میشه حافظش رو از دست بده حالا کیم تهیونگ که تصمیم...