Predator

Part 18

در رو باز کرد و با خونه تاریک مواجه شد
با خودش فکر کرد حتما سونگمین خواب بود که خونه انقد ساکت و تاریک بود

ولی نور اتاق سونگمین که روشن بود ...صبر کن .. نور اتاق جیسونگ روشن بود؟
"نکنه ... نکنه برگشته"

با دو به سمت اتاق جیسونگ رفت و درش رو با ضرب باز کرد و آروم گفت
:جیسونگ..

ولی با دیدن چهره سونگمین تک چراغ امید دلش خاموش شد
اشک به چشماش جوشید و دوباره حدقه های مشکی رنگش رو گرم کرد
_سونگمین ... اینجا چیکار میکنی

سونگمین که انگار استرس گرفت بود و رنگ از رخش پریده بود آروم گفت
+اومده بودم ... اومده بودم اتاق رو تمیز کنم

_چرا؟
+خب چون ... چون .. خب چون اینجا هم جزئی از خونه است .. باید تمیز باشه دیگه
فلیکس با اشک هایی که به زور جلوی ریختنشون رو میگرفت و صدایی لرزان جواب داد
_باشه ... من میرم بخوابم

بعد از خروج و بستن در اتاق سونگمین نفس راحتی کشید و با خودش زمزمه کرد
+حالا فکر میکنه دیوونه شدم
بعد با لبخند محوی جواب خودش رو داد
+ولی نمیدونه اتاقو واسه جسم سالم جیسونگ تمیز کردم
.
.
.
.
دستشو روی کمر جیسونگ بالا و پایین میکرد

:اونجاست!

جیسونگ نیم نگاهی به پشتش کرد با فهمیدن اینکه مینهو به کمد اشاره میکرد لبشو گازی گرفت

+می-شه..میشه نپوشمش؟

ابرو های مینهو بالا رفت؛هیچ کس تا حالا بهش نه نگفته بود!

:داری دست رد بهم میزنی ؟

جیسونگ هول شده و این پا و اون پا کرد ولی دست مینهو از دور کمرش باز نشد.

+ن-ه..ول-ی ام..خجالت

با صدای بی تفاوت مینهو سکوت کرد.
_چون اینبارو عجله دارم میتونی از زیرش در بری
سپس سرش رو به گردن پسرک چسبوند و زمزمه کرد
_ولی بار بعدی باید تمام و کمال به قولت عمل کنی عروسک

بوسه ای به گردن پسر کوچکتر زد و به سمت تخت هدایتش کرد
آروم معشوقه اش رو خوابوند و روی بدنش دراز کشید و مشغول مارک گذاشتن روی گردن سفیدش شد

+عاه ..
_پیرهن جفتمون رو بیرون بیار .. زودباش
آروم انگشت های ظریفش رو به سمت دکمه های پیرهن مشکی مرد برد و بازشون کرد
سپس با هدایت دست هاش به روی شونه های مرد پیرهنش رو کامل بیرون آورد و پایین تخت انداخت

بعد از نیمه برهنه کردن مرد خواست دکمه های پیرهن سفید رنگ خودش رو هم باز کنه که دست های مرد مانعش شد
_میخوام با همین پیرهن سفید بزرگ تر از بدنت به فاکت بدم

آروم آب دهنش رو پایین فرستاد و نفس عمیقی کشید
هیچ ایده ای نداشت که چطور باید مرد رو راضی کنه
مینهو آروم لب هاش رو از گردن پسر دور کرد و از روش بلند شد