#MY_LITTLE_ANGEL
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
میرو با سرعت سرشو چرخوند
مجبور بود تموم کارای برایانو گزارش بده
لعنتی فکرشم نمی کرد سایروس با این سرعت خودشو برسونه....
اصلا فکرشو نمی کرد بیاد....
پشیمون موهاشو چنگ زدامیدوار بود مشکلی واسه برایان پیش نیاد....
هیچ کدوم حرفی نزدن
ریو : همون پارتنریه که این مدت پیشش می موندی؟؟؟؟لپشو محکم از داخل گاز گرفت : اره....
حرفش تا حدودی راست و دروغ بود ریو بلند شد و دستشو دراز کرد
: خوشبختم.... سایروس با مکثی نسبتا طولانی و اعصاب خرد کن دستشو گرفت
: شکارچی....
ریو با نیشخند سرشو تکون داد و نشست: انسان نیستی... نمیدونم چی.... هرچی هستی اصلا خوب نیست.....
خوشم نمیاد همچین موجود شوم و تاریکی اطراف برایان پرسه بزنه.....
قلبش یکی درمیون میزد کم مونده بود وایسه.....
واقعا داشت سکته می کرد رنگ پریدش چیزی نبود که چشم شون دور بمونه....
سایروس : ترسیدی؟؟؟
برایان گلوشو صاف کرد قلوپ بزرگی از ویسکیش خورد: نه... باید بترسم؟؟؟
جواب نداد
ریو : فک می کردم خوب ازش مواظبت می کنی....برایان گفته بود پیش تو می مونه تا مواظبش باشی....
الان که نگاش می کنم اصلا شبیه کسایی نیست که ازشون مواظبت شده....
داغون به نظر میرسه....
سایروس خیره نگاش کرد: مواظبشم... ولی خیلی ضعیفه....
نمی تونم بفهمم دقیق چی می خواد واسه چیزایی که نباید گریه می کنه.....
همش گریه می کنه.... خیلیم مریض میشه....
ریو سرشو تکون داد و حرف شو تایید کرد
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
@rosenovelsss
لینک کانال تلگرام مون و بقیه رمانام
رمان اونجا جلوتر پارت گذاری می شه🥃☃️

YOU ARE READING
⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️
Romanceاینجا ادامه جلد اول رمان فرشته کوچولوی من پارت گذاری می شه جلد دوم نیست🍷