عزیزان پارت گذاری رمانا تو تلگرام چند ماه جلوتره🍷🫶
این لینکو تو تلگرام پیس کنید و جوین شید
لینک همه رمانام داخلش هست🥂🦪@rosenovelsss
#MY_LITTLE_ANGEL
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
میرو خوشحال سرشو تکون داد : ممنون.....
رفت سمت آخرین جعبه برش داشت....
جلوی سایروس و ریکاردو وایساد....
در کمال تعجب کادورو سمت ریکاردو گرفت
مندی بهت زده چشماشو بست....
برایان دیوونه شده بود؟؟!؟!اون از دعوت کردنش اینم از کادو دادنش؟؟!؟!
به ارباب نداد بجاش داد به ریکاردو؟!؟!؟؟
کم مونده بود پس بیوفته.....
ریکاردو با مکث جعبه رو گرفت: دارویی چیزی بهش میزنی؟!؟؟!؟
سایروس قلوپ بزرگی از شرابش خورد
نمی فهمید چرا انقد عصبانیه....: تو حالت عادی همینطوریه.....
ریکاردو سرشو تکون داد جعبه رو کنارش گذاشت
: بهتره یه چیز درست حسابی خریده باشی که ارزش اینجا اومدنمو داشته باش....
برایان شونه بالا انداخت و ازشون دور شد
کنار مندی و میرو نشست می خواست یکم بهشون فضا بده.....
شاید بعد از مدت ها بتونن یکم باهم حرف بزنن.....
حرفای معمولی نه حرف کشتن و تیکه پاره کردن.....
مندی سرشو جلو برد و با دقت بهش خیره شد
: چیزی میزنی؟!؟؟!؟
برایان با خنده خودشو عقب کشید: نه نکن اینجوری چیکار کردم مگه؟!؟؟!؟
اروم موهاش خودشو چنگ زد : چیکار کردی؟؟!؟!
سوال خوبیه یکم فکر کن ببین دقیقا چیکار کردی....
هیچی واسه ارباب نخریدی....
بجاش به ریکاردو کادو دادی....بعد میگی چرا اذیتم می کنه چرا دعوامون میشه ببین کاراتو.....
امشب حتما یه جنگ بزرگ راه میوفته نگی نگفتم.... توام شاهد....
میرو نگران گفت : واقعا واسه ارباب چیزی نگرفتی؟!؟!
_ چرا بابا... اخر شب بهش میدم....
🔥🔥🔥🔥🔥🔥

BẠN ĐANG ĐỌC
⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️
Lãng mạnاینجا ادامه جلد اول رمان فرشته کوچولوی من پارت گذاری می شه جلد دوم نیست🍷