عزیزان پارت گذاری رمانا تو تلگرام چند ماه جلوتره🍷🫶
این لینکو تو تلگرام پیس کنید و جوین شید
لینک همه رمانام داخلش هست🥂🦪@rosenovelsss
#MY_LITTLE_ANGEL
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
مندی شوکه به برایانی که با شونه کمرشو می خاروند نزدیک شد
: چیکار می کنی؟!؟!؟
برایان خسته شونه رو کنار انداخت : پشتم می خاره....._ حتما یچیز نیشت زده.... یکم آروم تر بخارون خب کندی پوستتو.....
برایان عصبی و کلافه کمرشو به دیوار کوبید : فاک داره دیوونم می کنهههه....
کمرش هر روز دردناک تر می شد.... لعنتی قرار بود حسابی خون ریزی کنه.....
باید هرطور شده از اینجا میزد بیرون نمی تونست بیشتر از این بالاشو کنترل کنه.....
پوست کمرش می سوخت
مندی : می خوای زنگ بزنم دکتر رنگتم پریده دوباره داری مریض میشی؟!؟!؟
_ نه نه هیچی نمی خوام لطفا فقط برو بیرون.....
مندی با تعجب خواست بره سمتش اما همون لحظه در باز شد و سایروس اومد داخل.....
با تردید نگاشو بینشون چرخوند با اشاره سر سایروس چرخید و با سرعت بیرون رفت.....
برایان با استرس صاف نشست سایروس کم کم ددشت مشکوک می شد نباید به شکش دامن میزد......
_ چیزی شده!؟؟!؟ زود اومدی.....
سایروس آروم دکمه های لباسشو باز کرد: نباید میومدم؟!؟؟!
چشماشو چرخوند : همینجوری گفتم.....پیرهن مشکی شو دراورد و رو تخت انداخت : بچرخ....
رنگش تو یه ثانیه پریده تر از قبل شد : چی؟!؟!
سایروس سرد گردنشو تکون داد : بچرخ....
برایان نفسشو لرزون بیرون داد : من...چرا؟!؟ چی شده.!؟!
مردمکاش می لرزیدن.... سایروس تو یه حرکت گردن شو گرفت و انداختش رو تخت
صورتش تو بالشت فرو رفت و فریاد ترسیدش خفه شد......
صدای پاره شدن لباسشو شنید قلبش تو دهنش میزد.....
دست سرد سایروس رو کمرش نشست لرزید و تختو چنگ زد
: هیششش آروم.... تکون نخور.....🔥🔥🔥🔥🔥🔥

YOU ARE READING
⚔️🔞 2 MY LITTLE ANGEL🔞⚔️
Romanceاینجا ادامه جلد اول رمان فرشته کوچولوی من پارت گذاری می شه جلد دوم نیست🍷