part 8

104 19 4
                                    

داستان از دید جاستین:

یهو یکی یقمو از پشت گرفت

"عوضی تو حق نداری اونو سوار ماشین لعنتیت کنی!"

اون کیه؟

"به...تو....دیگه ربطی نداره!"
دختره گفت.

یعنی الآن دعوا کردن؟:| من فقط یه دوست دختر الکی می خوام،حالا افتادم تو یه دعوا،بدبخت تر شدم-__-

"ربط داره!"
پسره داد زد

"تو یه لعنتی!ازت متنفرم!اون...یعنی ..آقا یعنی منظورم..ولش کن!"

"منظورش منم=)جاستین هستم"

"شاید قلبتو شکستم،ولی منظورم این نبود بری جنده شی!!"
پسره داد زد

"تو....به من چی گفتی؟؟!"

"بهت گفت جنده =)"

تاق!پسره یک مشت نسار صورتم کرد-_-

"تو حق نداری اونو بزنی!حتی حق نداری اسم منو بیاری!به تو چه؟!"

"آخه می دونی..."

"نه لعنتی!هیچی نمی دونم!فهمیدم بعد یکسال هیچی نمی دونم!من تمام پیشنهادامو رد کردم،چون عاشق تو لعنتی بودم!اونا همه چیشون از تو بهتر بود!ولی من به عشقم وفادار بودم!اونو با تمام وجودم دوست داشتم!بعد می دونی چی شد؟!مچشو با بهترین دوستم گرفتم!اگه یکم دیرتر می رسیدم همونجا سکس داشتین!الان میدونم چیه!من با دوتا آشغال زندگی می کردم!تا آخرین روز عمرم نمی بخشمت!به اون جنده هم بگو من میام و تمام وسایلامو جمع می کنم،به نفعشه اونجا نباشه!"

تقریباً گریه ی دختره تموم شده بود و یک جورایی عصبانی بود،اون جذابه؟نه نه ،ولی آره اون عالیه!

"بهت گفتم اونو ولش کن!"

پسره منو ول کرد

"ولی جی جی تو می خوای کجا بمونی؟"

"به تو ربطی نداره!"

سوار ماشین شدم،درو بستم،پسره می خواست رد شه،منم عقب عقب رفتم،سکته کردD:داشت از ترس می لرزید

سرمو آوردم بیرون
"حقت بود;)"

دختره که فکر کنم اسمش جی جیه دستشو از ماشین آورد بیرون و انگشت فاکشو به پسره نشون داد=)

"مرسی بابت همه چی،من فقط خیلی ممنونم!"
اون حتی از اون موقع تاحالا حتی به من نگاهم نکرده،معلومه خیلی داغونه

"من کاری نکردم"

زدم کنار خیابون

"اسمت باید جی جی باشه درسته؟"
____________________
age bazdida enghad kam bashe mn b che omiD dastan bezaram?
Mikhunin vote konin dg-____-
Zud zud ap mikonm;)

New love?!Where stories live. Discover now