اون هر روز نوشته های عاشقانه ی زیادی رو توی قفسه ی مدرسه اش پیدا می کرد، و فکر می کرد خیلی بامزه است تا وقتیکه نوشته های جدیدی توی اتاق خوابش پیدا شد.
YOU ARE READING
Extremely Short Horror Stories (Persian)
Horrorمن نمیتونم حرکت کنم،ببینم،حرف بزنم یا بشنوم و اینجا تمام مدت خیلی تاریکه. اگر میدونستم انقد تنها میتونه باشه، ترجیح میدادم سوزونده بشم. .... . از هیولاها نترسید فقط دنبالشون بگردید.سمت چپتونو نگاه کنید،سمت راستتون،زیر تختتون،پشت کشوهاتون،توی کمدتون...
love
اون هر روز نوشته های عاشقانه ی زیادی رو توی قفسه ی مدرسه اش پیدا می کرد، و فکر می کرد خیلی بامزه است تا وقتیکه نوشته های جدیدی توی اتاق خوابش پیدا شد.