من بعد از یه روز سخت کاری برگشتم خونه و دیدم که دوست دخترم بچمونو توی گهواره گذاشته. نمی دونستم کدوم ترسناک تره، اینکه دوست دختر مرده و بچه ی هنوز به دنیا نیومده امو دیدم یا اینکه یکی وارد خونه ام شده تا اونا رو اونجا بزاره.
YOU ARE READING
Extremely Short Horror Stories (Persian)
Horrorمن نمیتونم حرکت کنم،ببینم،حرف بزنم یا بشنوم و اینجا تمام مدت خیلی تاریکه. اگر میدونستم انقد تنها میتونه باشه، ترجیح میدادم سوزونده بشم. .... . از هیولاها نترسید فقط دنبالشون بگردید.سمت چپتونو نگاه کنید،سمت راستتون،زیر تختتون،پشت کشوهاتون،توی کمدتون...
Girlfriend
من بعد از یه روز سخت کاری برگشتم خونه و دیدم که دوست دخترم بچمونو توی گهواره گذاشته. نمی دونستم کدوم ترسناک تره، اینکه دوست دختر مرده و بچه ی هنوز به دنیا نیومده امو دیدم یا اینکه یکی وارد خونه ام شده تا اونا رو اونجا بزاره.