وقتی توی اتاق کوچیک سرتاسر سفید از خواب بیدار شدم،دکترها گفتن که تصادف بدی داشتم و مادر و پدرم هر دو مردن. میدونستم دروغ میگه اونم وقتی که صدای جیغشون از اتاق بغلی رو میتونستم بشنوم.
YOU ARE READING
Extremely Short Horror Stories (Persian)
Horrorمن نمیتونم حرکت کنم،ببینم،حرف بزنم یا بشنوم و اینجا تمام مدت خیلی تاریکه. اگر میدونستم انقد تنها میتونه باشه، ترجیح میدادم سوزونده بشم. .... . از هیولاها نترسید فقط دنبالشون بگردید.سمت چپتونو نگاه کنید،سمت راستتون،زیر تختتون،پشت کشوهاتون،توی کمدتون...
The Next Room
وقتی توی اتاق کوچیک سرتاسر سفید از خواب بیدار شدم،دکترها گفتن که تصادف بدی داشتم و مادر و پدرم هر دو مردن. میدونستم دروغ میگه اونم وقتی که صدای جیغشون از اتاق بغلی رو میتونستم بشنوم.