Morgue

208 34 0
                                    

اون دیروز نزدیک غروب اومد کنار خونه ام و دستای سردشو تو دستای من گذاشت و زمزمه کرد که "اون" رو دیده وقتی افتاد و مرد.

ما هنوز نمی دونیم اون چجوری از مرده خونه بیرون اومده.

Extremely Short Horror Stories (Persian)Where stories live. Discover now