نه.تنبیه یا لذت؟

9.9K 442 88
                                    

نگاهش ترسیده بود و نفساش سنگین تر از هروقت دیگه ای

نیشخندمو قورت دادم و سعی کردم لحنم جدی باشه:"و تنبیه!"

چشماشو بست و یجورایی خودشو اماده گوش دادن کرد

ولی من بدون حرف زدن دستمو گذاشتم زیر زانوش و بلندش کردم طوری که روی شونم بود و بعد شروع کردم چرخیدن

"زینننن نکن،نکننننن"

همونطوری جیغ میزد و بیشتر منو میخندوند،اون لعنتی چی فکر کرده؟

یه تنبیه؟ نکنه توقع داشت درکونی بخوره ؟

0
همونطوری که میچرخیدم پرتش کردم روی کاناپه و خودمو انداختم روش :"تنبیه خوش گذشت؟"

کنار گوشش گفتم و بلند خندیدم:"چون اون احمق عرضه نگه داشتن دوست دختر خودشم نداره چه برسه تور کردن پرنسس منو،اینبار میبخشمت!"

زبونشو اورد بیرون و نوک بینیمو لیس زد:"تو یه احمقی که فکر کردی جراتشو ندارم ببوسمت،اون فقط بخاطر مامانم بود!"

"حالام بخاطر ددیت مسکن شبم باش!"

زل زدم توی چشماش و انگشتمو از روی گردنش بردم پایین تر و از وسط خط سینه هاش تا بالای نافش کشیدم ، اون خیلی بکره اینو وقتی فهمیدم که با همین لمسای کوچیک دهنش شروع به لرزیدن کرد

زبونمو روی لب پایینش کشیدم و اروم مکش زدم و بعد جاهای کوچیک روی گردنش :"من...فک میکنم آمادگیشو .. داشته باشم!"

با نفس عمیق گفت و دوباره خندم انداخت:"برو اتاقت."

گیج بهم نگاه کرد و سرشو تکون داد:"پس.."

"برای تنبیه کردنت همیشه وقت دارم،برو!منم یکم به اینجاها برسم!"

چشمک زدم و با یه بوسه هلش دادم سمت اتاق خوابش

با قدمای گیج و ویج خودشو کشوند سمت اتاقشو درو بست

وقتی درو بست پقی زدم زیر خنده ، یه ذهن کثیف و یه بدن بکر

این چیزیه که یه شب نه.. برای کل زندگیم لازمش دارم!

***

Nirvana's pov

درو بستم و نشستم روی تختم و کلافه موهامو کشیدم

سخت ترین قسمت بودن با یه 'مرد' اینه که نمیتونی بفهمی براش کافی هستی یا نه!

و این بدترین بخش یه رابطس از نظر من!

ولی میدونی..من باهوشم و قراره بزرگ شم پس ممکنه دلم بخواد مثل ادم بزرگا برای شب اماده شم نه؟

در اتاقمو قفل کردم و کل لباسامو پرت کردم زیر تختم و جلوی اینه وایسادم ، جورابای شیشه ایه صورتیم که برای یه مسخره بازی از لوگان و اریانا هدیه گرفتمو پوشیدم و ست صورتیمو مخلوطش کردم

BABY GIRL [AU] Book1Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora