آخرين چيزى كه ديدم آلارم ساعت بود كه 12:07 رو نشون ميداد ، قبل از اينكه اون ناخون هاى بلند و پوسيده ش رو توى سينه م فرو كرد و با دست ديگه ش جيغ هام رو خفه ميكرد.با جيغ از خواب پريدم و نگاهى به ساعت انداختم كه 12:06 رو نشون ميداد و همون لحظه در با صداى جير جير باز شد.
YOU ARE READING
Extremely Short Horror Stories
Horrorبزرگترين مجموعه داستان هاى ترسناك ِ كوتاه 1 يا 2 خطى در واتپد. #1 in Persian Horror [ Persian Translation ] © 2016 by @InfernoEDM ALL RIGHTS RESERVED