"تكون بخورى ، ميميرى" صدايى از زير تختم گفت.
سعى كردم حركت نكنم ولى وقتى در اتاق با صداى بلندى بسته شد نتونستم جلوى لرزيدنم رو بگيرم.
أنت تقرأ
Extremely Short Horror Stories
رعببزرگترين مجموعه داستان هاى ترسناك ِ كوتاه 1 يا 2 خطى در واتپد. #1 in Persian Horror [ Persian Translation ] © 2016 by @InfernoEDM ALL RIGHTS RESERVED
86• { صدايى از زير }
"تكون بخورى ، ميميرى" صدايى از زير تختم گفت.
سعى كردم حركت نكنم ولى وقتى در اتاق با صداى بلندى بسته شد نتونستم جلوى لرزيدنم رو بگيرم.