من ميتونم سر و صداى كلاغ هارو از درختى كه نزديكمه بشنوم ، از صداشون به نظر ميرسه كه بايد دو جين يا بيشتر باشن.
همونطور كه من اينجا ، روى زمين سرد دراز كشيدم ، تمام اميدم اينه كه از تشنگى هلاك بشم ، قبل از اينكه اون ها (كلاغ ها) جرئتشو پيدا كنن تا چشم هام رو از كاسه در بيارن.
YOU ARE READING
Extremely Short Horror Stories
Horrorبزرگترين مجموعه داستان هاى ترسناك ِ كوتاه 1 يا 2 خطى در واتپد. #1 in Persian Horror [ Persian Translation ] © 2016 by @InfernoEDM ALL RIGHTS RESERVED