Knock knock

616 64 1
                                    

عکس سمت چپ شخصیت جدید داستانه
منتظر نظراتونم ...
ناامید ترازمنم داریم...

Ghazal :

"عشق" عشق به نظر شماچه شکلیه؟! عشق برای شما تو چی تعریف میشه؟

بنظرم کلمه ی خاصیه گرچه که ما آدما به گندترین شکل ممکن جلوش میدیم و تعریفش میکنیم.

عشق از نظر بیشتر آدما فقط یه حرفِ سادس که روزی چند بار به هر بنی بشری ابرازش میکنن.

"دوستت دارم" جمله ایه که خیلی وفتا از خیلیا شنیدیم وخیلی وقتا به خیلیا گفتیم! ولی آیا واقیعت همینه؟!

وفتی به کسی میگیم دوستت دارم ینی واقعا دوسش داریم؟! یا نه! صرفا برا حفظِ ظاهرِ قضیه این حرفو میزنیم!

"گناه" گناه به نظر شما چه شکلیه؟! گناه برای شما تو چی تعریف میشه؟

بنظرم خیلی کلمه سنگینیه, بخصوص وقتی احساسش کنی!

گناه کلمه عجیبیه و بنظرم حتی ترسناک! گرچه که ما آدما به بهترین شکل ممکن جلوش میدیم.

گناه چیزیه که خیلی انجامش میدیم تقریبا میتونم بگم جزوِ روزمرگیمون شده, در حدی توش غرقیم که حتی

یک اِبسیلون هم احتمال نمیدیم فلان کاری که کردیم گناهِ محضه!

"عشق" و "گناه" دو معقوله ای که میتونم به جرأت بگم بعضیامون هیچ تعریفِ درستی ازشون نداریم.

نمیخوام بگم گفتنِ دوستت دارم یا داشتنِ عشق گناهه! چون خالص ترو پاک تر از عشق چیزیو سراغ ندارم,

ولی میخوام بگم گفتنِ دوستت دارم بدون داشتنِ عشق گناهه.


د.ا.ن GHazal

'اوووووف بلاخره تموم شد' من تو مغزم گفتمو از کالج اومدم بیرون. مصاحبه بد نبود, یه خرده هول شدم ولی در کل خوب بود.

وقتی داشتم میومدم بیرون یه خرده اطرافمو نگاه کردم که ببینم میتونم صبا رو پیدا کنم یا نه! که پیداش نکردم فک کنم رفته بود.

رسیدم خونه! با اینکه چند ساعت بیرون بودم ولی انگار خستگی یه روزِ کامل تو بدنم بود. اول از همه با مامانم و بابام حرف زدم و اتفاقاتی که افتاده بودو واسشون تعریف کردم از جمله پیدا کردن یه دختر هم ملیت که مامانمم خیلی خوشحال شد.

من کلا آدمِ وابسته ای ام, وابسته به کسایی که دوسشون دارم. برای همین یه ماه اول که به انگلیس اومدم مامانم باهام بود و یک ماه پیشم بود تابه محیط عادت کنم. بعد صحبتام با مامانم رفتم بیرون تا یه خرده خرید کنم.

dreams come true Where stories live. Discover now