massage

397 47 6
                                    

❌این قسمت کلن تکست هستش که بطور بداهه منو غزال بهم دادیم و کل این پارت رو تشکیل داده بنظرم جالب تراومد که شروع کنیم به حرف زدن از جانب شخصیتای داستانمون ببینیم چی میشه امیدوارم خوشتون بیاد و همچنان منتظر نظراتون هستیم❌

Saba:

بدون اینک یه لحظه فکر کنم دارم چیکار میکنم بعد ازینکه تعطیل شدم گوشیمو ازتوی جیب شلوارم کشیدم بیرونو به غزال تکست دادم


+✋


Ghazal:

بعد از یه خرده گشتن تو فروشگاه رفتم خونه و ولو شدم رو کاناپه که دیدم صدای مسیج گوشیم میاد ,گوشیمو از تو کیف دراوردم یه دفعه اینجوری شدم😍! صبا بود


Saba:

همینطوری منتظر بودم فکرکردم شاید خیلی زود پیام دادم و نمیخواد جواب بده لعنت بهت صبا اه


Ghazal:

_سلاااااام خوبی؟


Saba:

گوشیمو گذاشته بودم تو جیبم که ویبره رفت و به معنای کلمه بندری رفتم تا از تو جیبم دربیارم وااای

+عالی تو خوبی؟


Ghazal:

یه خرده طول داد.

_چه خوب که عالیی , منم خوبم میسی😊


Saba:

واقعن نمیدونستم به همین وضع کلیشه ای ادامه بدم یا نه ولی چیزی به ذهنم نمیرسید پس ادامه دادم

+چیکارا میکنی؟


Ghazal :

نمیخواستم به همین منوال سردو خشک پیش بره ولی نمیتونستم اولِ کاری باهاش خیلی راحت حرف بزنم

_هیچی, من بعد از اینکه همو دیدیم یه خرده دیگه گشت زدمو اومدم خونه, میدونی تنهایی خییییلی حال نمیده!


Saba:

+اره دقیییقن حرف دل منو زدی من که کلن موجود حرافی ام اگه کسیو نداشته باشم که نتونم باهاش حرف بزنم واقعن دیوونه میشم

dreams come true Where stories live. Discover now