این پارت هم اگه قسمت قبل رو خونده باشین که از دید غزال بود این قسمت از دید منه امیدوارم خوشتون بیاد برای ما که بعضی جاهاش فلش بکه دقیقن😉
Saba:
نمیدونم من دیوونم یا اوضاع دیوونه کنندس چطور میشه انقدر همه چی ساده پیش بره !
وقتی از بغل هم درومدیم واقعن دلم میخواست محکم بوسش کنم ولی خب گفتم تا گند نزدم بهتره فاصله بگیرم نمیدونم بااینکه اونم اعتراف کرد ولی یه حس مسخره ای بهم میگه کم کم میتونی بهش نزدیک شی شاید بخاطر اتفاقات گذشتس که ادم میترسه با احساساتش زمین بخوره...
_یکم بد نگاه نمیکنی؟!؟
باخنده و سوالی گفت که من ب خودم اومدم
+اوه ...
یه جای دیگرو نگاه کردم شاید این حس مزخرف معذب شدن اگه نبود من خییلی بهتر بودم
_اشکالی نداره نگام کنی بهتراز یه جا زل زدنته
سعی کردم بخندم مثه اینک خیلی ضایعم
+تنها کجا ... ینی خونه توباید نزدیک اینجا باشه... اوف خونه من 3تا خیابون پایین تره ... نزدیکیم بهم ؟!
نمیدونم دقیقن لحن مزخرفم تبدیل به چی شد سوالی سعی کردم بشه و نمیخواستم ناراحت یا شوکه بشه
_اره خب گفتی پارک نزدیک بگم و خب تو به پارک نزدیکی پس نزدیک همیم
+توام بدترازمن طرح سوال در جواب میکنی
_😂اره
+ببخش اگه من باز بد نگات میکنم میدونی بعضی چیزا دست خود ادم نیست
_اوه نه مشکلی باهاش ندارم ولی میدونی تو محیط عمومی یکم ...
+ناجوره؟!
_اره شاید
+بیخیال بقیه که نگامونم نمیکنن
خوب شد گفتم یه پیرزنه چپ چپ نگاه کنان از بغلمون رد شد
همزمان بهم نگاه کردیم و یه نگاه عمیق پوکر فیس برگشتم دوباره به راهی که پیرزنه داشت میرفت کردم
غزال زد زیر خنده و منم باهاش خندیدم ازون خنده هایی که اونروز که توی هتل بودم و با بچه ها میخندیدیم و در هتل رو زدن و پشت در زنو شوهره میگفتن اینا که این توئن مستن
و همون موقه پیرزنه برگشت نگاهمون کرد که منم دستمو انداختم دور گردنه غزال و کنار لبشو بوس کردم گاهی اوقات لج بازیام به نفعمه
_اووو
همونطوری که دستم دور گردنش بود تو چشماش نگا کردم گفتم چی شد؟!
_هیچی سورپرایزم کردی ولی جلو مردم کار جالبی نیس ؟!هوم
+اوه... اره نیس... میدونی رد دادم احتمالن... اره فک کنم ... ولی حرصو تو چشماش دیدی...
سوالی نگام کرد
+ندیدی؟!؟ اشکال نداره دفه دیگه که یه کار دیگه کردم دادش درومد میبینی
یجورایی داد زد
_چیی؟
خندیدم که جمش کنم +هیچی گفتم که رد دادم
اووم میخوای همراه دوست دخترهاتت برگردی خونه؟
سعی کردم با حالات مسخره خودم و یه جورایی کشدار بگم
_اوه مای گاد از کی اینهمه اعتماد بنفس پیدا کردی
+از وقتی که بوست ککرررردددممم
دوییدم که بدوعه دنبالم ولی پوکر داشت نگام میکرد بعدم گفت من نمیدوعم
یه لحظه تمام سلولام یخ زد
+میشه بدونم که چرا پرنسس نمیدوعن؟
نمیدونم پرنسس رو از کجام اوردم
_چون دامن بلندش زیر کفشای کریستالیش گیر میکنه توکه نمیخوای پرنسست بخوره زمین مامی؟
نمیدونم میزانی که دهنم باز مونده بود رو توصیف کنم
+اوه البته که نه
همونجور که دوویده بودم برگشتم بغلش کردم چرا من از بغل کردنش سیر نمیشم هوم؟!
_چون تو مامی منی
+وات د هل دوباره من داد زدم!!
_+😂😂😂خونش بیرونش خیلی جذاب بود یه باغچه کوچیک پر گل و سرسبز واقعن دلم میخواست روی چمنای جلوی خونش غلت بزنم(خر خودتونین)
وای خیلی خونت خوبه
_اره گفتی
+هل نه
_شوخی کردم الان گفتی
+اوفف فک کردم..
_بیا تو
+مرسی
توی خونم تم جالبی داره و هوای خونه ملایمه و این خیلی خوبه همونطوری که داشتم خونه نسبتا کوچیکشو دید میزدم یه بویی اومد که فک کنم داد نزدم فریاد بود
+وااااااای چههه بوووییی خووووبی مییااااااد من عااااشق این بوووعم
_وای ترسیدم ... توی سکوت یهو داد زدی ...اوه
+وای ببخشید دست خودم نبود عادت باید بکنی دیگه
_قهوس دیگه انقد سرو صدا نداره چیو عادت کنم؟
+دلت هوری بریزه مثه الان یا بترسی از صدای یهوییم من خب عاشق قهوم
_اوکی بیا بشین عشقتو بخوریم عشقت داغش میچسبه
+اوه البته که همه عشقای من هاتن
یه چشمک تهش اومدم بزنم که گند زدم با اون چشمکم دوتا چشمام بعدش بسته شد
😂😭😂
+نههه من بلدم چشمک بزنم فقط موقه های خاص عمل نمیکنه باور کن
_باشه باشه ولی خیلی خوب بود😂😂