بوی گوشت بریان شده فضای سالن رو پر کرده بود .
لویی درحالیکه آهنگ مورد علاقه ی هری از سلن دیون رو زیر لب زمزمه میکرد ، در فر رو بست و سینی رو وسط میز گذاشت . ازونجاییکه توی تزئین کردن افتضاح بودن پس بهتر بود کاری نکنه تا پسرش بیاد و کارای جانبی شام رو انجام بده .
_ نفسم ، غذا حاضره !
نفسم .
این ، طوریه که لویی توی هفته ی اخیر هری رو صدا میزنه .
چون هری نفس لوییه و لویی نمیتونه کمکی به این واقعیت بکنه . پس فقط میخواد بیشتر و بیشتر اینطوری صداش کنه که هری بدونه نفس لوییه .
هری نفس لوییه .
خدایا لویی نمیتونه از تکرار کردنش دست برداره .وقتی لویی سنگینی نگاهی رو روی خودش حس کرد سرش رو بلند کرد و پسر مورد علاقه اش رو دید که توی پیراهن کرم بلندی که تا نصف رون های سفیدش رو میپوشوند به درگاهِ آشپزخونه تکیه داده . هنوز مثل اولین قرار شامی که گذاشته بودن به زیبایی میدرخشید .
با یه طرف بدنش به دیوار تکیه داده بود و سرشونه هاش آویزون بودن . موهای نامنظم و زیباش آزادانه دور گردنش رها شده بودن و لب های نرم و صورتیش براق تر از همیشه به نظر میومدن .
شاید به خاطر برق لبی که روز قبل از لویی هدیه گرفته بود .
لویی با شیفتگی لبخند زد و صندلی مورد علاقه ی هری که ویوی خوبی به کل خونه داشت رو عقب کشید .
هری با تنبلی تکیهـش رو از دیوار گرفت و به طرفش رفت . قرص ها خواب آلود و بی حالش میکردن .
_ مرسی ، بـــــــــــــــــــــــــــو .
هری نیک نِیمش رو کشید و فقط با بی حالی چنگالش رو توی گوشت بریان که وسط میز بود فرو کرد .
_ خواهش میکنم عزیزم .
لویی به روی خودش نیاورد که هری اونقدر خسته و حواس پرته که حتی به سادگیِ غذای رو به روش اهمیت نداده ، برعکسِ همیشه که میپرید جلو تا با سبزیجات و چاشنی های مختلف رنگ و روی غذا رو عوض کنه .
اون حتی توجه نکرد لویی هنوز سرپاست و به میز غذا ملحق نشده . فقط میخواست یه چیزی بخوره تا شکایت های معده ی خالیش رو ساکت کنه و برای بقیه ی ساعات شب فقط روی تخت بزرگشون قلت بخوره و به خودش استراحت بده .
بالاخره لویی روی صندلی نشست و قبل از اینکه خودش چیزی بخوره بشقاب هری رو با تکه های گوشت و نخود فرنگی پر کرد .
ESTÁS LEYENDO
Forever in your memory | L.S - AU
Fanfic' همیشه در خاطر تو ' " و همینه ، عشق همینه . در عین پیچیدگی به سادگی گفتن یک جمله ی صادقانست " هر چیزی که مال منه مال توعه تا برای خودت بکنیش " نویسنده : ____Marry@ - فن فیکشن لری استایلینسون - کامل شده آغاز : تابستان ۱۳۹۶ پایان : بهار ۱۳۹۷