ببینین اخه چرا اینکارو باهام میکنین...
من نمیخام عین همیشه سه صفحه حرف بنویسم، فقط اینبار خودتون بگین این انصافه؟ تعداد ووت ها رو دیدین؟ کامنت ها چی؟ دیدین بعضی پارت ها حتی یه کامنت و ووت نداره؟ اینجوری قراره پیش بره؟ دلم واقعا شکست... میدونید چرا یه ففو تموم نکرده میرم بعدی؟ چون من دارم همه ی ایده های لعنتیم رو پیاده میکنم بلکه شماها یکاری بکنین...
ولی شما چی؟ هیچی...
نه از ذوق روز اول اومدنم نه ازین...
واقعا نامردیه...
من میدونم که کامنت گذاشتن مشکله، منم یه خوانندم، اما من یه نویسنده هم هستم، میفهمم چقدر اون نویسنده به ذوق و شوق برای ادامه احتیاج داره، پس مینویسم. خوشحال میشم میگم، ناراحت میشم میگم، حدسامو میگم...
ولی شماها حتی دستتونم رو اون ستاره نمیمالین، اگه نویسنده باشین حتما میفهمین چقدر درد داره، وقتی که فقط به خاطر ذوق خودت بنویسی، همه شرط پونصد تایی میزارن، اونوقت من بدبخت برای اینکه بخاطر یکی از شماها دیر اپ کردم معذرت خواهی میکنم...
ولی میدونید چیه؟ خیالتون راحت، چون الانم دارم مینویسم بعدیرو. و من قراره همیشه بزارم. از اولم گفتم من شرطی بکن نیستم، اگه نمیگین حتما دوس ندارین داستانو، پس دیگه چرا زوری؟
قرار نیس ته یا سر اینا چیزی بهم برسه، فقط دلم میخواست یکم حس خوب بهم بدین، که دیگه نمیخوام بدین، حس خوب دونیم پر شده حسابی...
به هر حال اگه فقط یه نفرررر، فقطططط یکی خوشش اومد میتونه بره پایین و نظرشو بگه. مرسی که هستین...
بازم که سه صفحه شد لعنت بهش😂
( این برای بار صدمه که برمیگردم این صفحه رو میخونم و از وقتی نوشتمش چند ماه زیادی میگذره ازون موقع اوضاع هیچ فرقی نکرده. خیلی متن مضخرف و محکمیه، میخوام پاکش کنم اما نمیدونم چی بجاش بنویسم! پس ببخشید تا وقتی که تغییرش بدم😢💚☹️)
عاشقتونم ☺️ ممنونم😍💚
BẠN ĐANG ĐỌC
Refund.استرداد
Phiêu lưu«هممون مردیم الان دیگه شک ندارم هممون یه قربانی بودیم قربانی یه بازی کثیف، که حتی خودمونم بازیش نکردیم» 8 in Adventure... ^_^ این داستان به موضوع غرامت جنگی می پردازد که قرار بود توسط انگلستان، آمریکا و شوروی به ایران داده شود و مربوط به مقطع زمانی...