Part one
دفتر خاطرات عزیزم!
"زندگی کردن با اون "
من نمیدونم میتونم اینو انجام بدم یا نه؟
هر روز دیدن او، بعضی وقتا کنار اون بیدار شدن :)این خیلی سخته :(
قبلنا بزرگ ترین ارزوی من بیدار شدن در کنار هری استایلز بود اما این مال قبل اینکه اتفاق بیفته بود!اصن میدونی من چندتا دختر رو با هری دیدم که اونا رومیاره خونه مون ؟
من عاشقشم :)x
Louis xx
YOU ARE READING
Dear diary.
Fanfiction[ وقتی که لویی اسیب دید ، هری شروع کرد به خوندن خاطرات اون .هرشب لویی مینوشت وفرداش هری اونو میخوند و براش مینوشت تا اینکه اونا نزدیک و نزدیک تر شدند و..]