Part eleven

153 48 20
                                    

هری!

وات د فاککک؟

چی باعث شده با خودت فکر کنی میتونی خاطرات منو بخونی؟ -_-

اما تو الان میدونی! من فکر میکنم..من باید...فقط به تو بگم!

میدونی من نمیخوام بهت اسیب بزنم.
من میدونم ما بهترین دوستای همیم و میدونم تو بهم اهمیت میدی

اما نمیخوام بدونی چقد وحشتناکه برام که هر شب یه دختر با سینه های گنده میاری و روی تختمون ‌بفاک میدی ! صداهاش هنوز تو گوشمه

من رو اون تخت میخوابیدم هری!
من دیگه هرگز روی اون تخت نخوابیدم! چون هر دفعه روی اون تخت اون صداها توی ذهنم‌میومد !
همون صداهای بلند جیغ و خب ... درتی:(

من نمیتونم!

چون منه لعنتی عاشقتم و‌تو اینو میدونی ! اما بازم ادامه میدی

این درد داره.

من متاسفم که عاشقتم ! واقعا متاسفم:(

Louis Xx

Dear diary.Where stories live. Discover now