دفتر خاطرات عزیز من
من نمیخوام این کار رو انجام بدم.
من عاشق خانوم ها هستم و دخترامون (فک کنم منظورش فن هاشن ) رو دوست دارم !اما این هری است.
اون نمیدونه! اون اهمیت نمیده !
بالاخره کی میفهمه ؟:(
اون بی نقصه و من عاشقشم
اما اون هیچوقت نمیفهمه :(Louis Xx
YOU ARE READING
Dear diary.
Fanfiction[ وقتی که لویی اسیب دید ، هری شروع کرد به خوندن خاطرات اون .هرشب لویی مینوشت وفرداش هری اونو میخوند و براش مینوشت تا اینکه اونا نزدیک و نزدیک تر شدند و..]
Part four
دفتر خاطرات عزیز من
من نمیخوام این کار رو انجام بدم.
من عاشق خانوم ها هستم و دخترامون (فک کنم منظورش فن هاشن ) رو دوست دارم !اما این هری است.
اون نمیدونه! اون اهمیت نمیده !
بالاخره کی میفهمه ؟:(
اون بی نقصه و من عاشقشم
اما اون هیچوقت نمیفهمه :(Louis Xx