Part eighteen

293 38 13
                                    


صداهایی که از اتاق لویی میومد ساعت یک تموم شد.

ساعت دو هری هنوز نتونسته بود بخوابه پس به ارومی به سمت اتاق دوست بزرگترش رفت جوریکه اون نفهمه
. اتاقشون بوی سکس میداد و هری این رو فهمید.

و اون دوتا رو دید. روی تخت به خواب بزرگ دو نفره به خواب رفته بودن و فاصلشون زیاد بود و تنها نقطه اتصال دست النور روی شونه لویی بود، کسی که به ارامی و بالبخندی روی لبش به خواب رفته بود ( :"| )

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 19, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Dear diary.Where stories live. Discover now