١٥

960 140 24
                                    

بعد از كلي بگو بخند و البته بحث هاي بچگانه لويي و زين بالاخره آروم شدن و لويي قدم زدنو پيشنهاد داد كه همه همون لحظه موافقت كردن انگار منتظر يه همچين پيشنهادي بودن

پسرا از اتاق هري رفتن بيرون و منتظر لويي و هري موندن لويي پرستارو خبر كرده بود و بهش گفته بود سرم هارو از دست هري در بياره چون ميخواد ببرتش تو حياط

اولش پرستار مخالفت كرد ولي از اونجايي كه لويي خيلي سمجه گفت"اوكي مشكلي نداره پس خودم دست بكار ميشم" هنگامي كه به سمت دم و دستگاهي كه به هري وصل بودن هجوم آورد پرستار سريع جلو اومد و گفت "خيله خب خيله خب؛ انجامش ميدم" و لويي با لبخند پيروزمندانه اي عقب كشيد

نيم ساعت گذشته و پسرا داشتن توي فضاي باز قدم ميزدن لويي و هري دست همو گرفته بودنو نايل جفتشون بود و زين و ليام هم جلوشون داشتن راه ميرفتن و زين مدام حرف ميزد و ميخنديدن...

-گاد تمومش كن زين

لويي همراه با خنده گفت و دست هري رو محكم تر توي دستش فشرد...زين ايستاد و برگشت به لويي نگاه كرد

ز: كدوم قسمت حرفامو تموم كنم؟...اينكه ديشب چه شب درخشاني با ليومم داشتم يا اينكه چه سكس رويايي روي تخت داداش نايل داشتيم؟

ن: چييييييي!

داد نايل باعث شد لويي و هري كه جفتش در حال راه رفتن بودن بپرن و در عرض يك ثانيه صداي خندشون به جز نايل كه توي بهت بود پخش بشه و حتي بعضيا كه اون اطراف بودن برگردن و به اون پسرا كه با بيخيالي ميخنديدن نگاه كنن

ن: تو كه بهم گفتي اون ماست بود

با حرف نايل خنده هري و لويي بيشتر شد...هري سرشو گذاشت روي شونه لويي و با صداي بلند ميخنديد

ز: خب دروغ گفتم

زين گفت و شونه هاشو انداخت بالا و چهره حق به جانبي گرفت

ن: گاد من بايد تا دير نشده رو تختيشو عوض كنم

نايل صورتشو بين دستاش پوشوند و پوف كشيد، لويي دستشو گذاشت روي شونه نايل

ل: خب اين شد يه تجربه كه ديگه مارو براي شب خونتون دعوت نكني اونم در حالي كه يه تخت دونفره اضافه تو خونه هست

ايندفعه ليام بود كه داشت از كار ديشبشون دفاع ميكرد و دوباره صداي خنده ها بلند شد

ن: مطمئنا اگه ميدونستم با دوتا هورني طرفم هيچوقت چنين كاري نميكردم

هري دستشو گذاشت جلوي دهنش تا خندشو كنترل كنه و صداشو صاف كرد؛ بايد بحث عوض شه

+خيله خب گايز بهتره بريـ...

با حس نرسيدن اكسيژن به ريه هاش حرفش قطع شد و لويي سريع سرشو كج كرد و بهش نگاه كرد

-هري...خوبي...؟

my sick heart after youWhere stories live. Discover now