چرا نميتونه كاري براش كنه؟
كاش ميتونست از جون خودش بگذره تا فقط هري يه نفس راحت از ته دل بكشه
ولي اگه از جونش ميگذشت
پس ديگه كي پيش هري بود؟
كي صبح ها با هزار جور روش بيبي شو بلند كنه؟
كي براش پنكيك با سس شكلات درست كنه؟
كي ببرتش حموم؟
كي موهاش رو خشك كنه؟
كي هرثانيه بهش يادآوري كنه كه ديوانه وار ميپرستتش؟
كي...؟
كي؟
نه اون نميتونه بره...اون به بودن هري كنارش نياز داره
نه يكي شبيه هري، خود هري
اون خود هري رو ميخواد!!!از پارت بعد داستان شروع ميشه
اميدوارم خوشتون بياد💙💚
#هستي
YOU ARE READING
my sick heart after you
Kısa Hikayeچطور ممكنه يه قلبي كه ديگه نميزنه، بازم برات بتپه؟