Naked Philosophy

1.1K 266 218
                                    

[ - ببین بیبی. همیشه همین بوده. آدما یه روزی میرن و اطرافیانشونو ناراحت می کنن. تو وقتی یه چیزی رو دوست داری باید قیمتشو بپردازی. قیمت دوست داشتن آدما همینه. یه روز دیگه نداریشون ولی ته مغزت پره ازشون. نمیتونی کاریش کنی بیب. نمیتونی بری یه سر تا آسمونا و بگی اونی که مرده دوباره زنده شه. نمیتونی بری دنبال کسی که با پای خودش رفته و بگی برگرده. میتونی ازش درس بگیری.

سرشو از روی سینه‌م بلند می کنه و نگاهم می کنه : تو حتی بعد از این که ما با هم خوابیدیم باید فلسفه ببافی هری؟

می خندم و محکم به خودم فشارش میدم : احساس کردم که ناراحتی و لازم داری بشنوی.

چشماشو می چرخونه و بلند میشه : من ناراحت بودم و نیاز داشتم که بهت بگم دو تایی بریم حموم. من هنوز خیسم و این بده.

بی خیال می خندم و دستاشو می گیرم تا از روی تخت بلند شم. دستمو پشت کمرش میذارم و محکم گردنشو می مکم. می خنده و جدام می کنه. دستمو می کشه سمت حموم و درو پشتم می بنده : من بعضی وقتا فکر می کنم بین منی که لخت ایستادم و یه کتاب فلسفی اون کتابو انتخاب می کنی.

می خندم و با تاکید میگم : تو رو انتخاب می کنم و کتابو. دراز می کشیم و من برات کتاب می خونم.

دوش آبو باز می کنه و میره زیرش. بعد تیشرتمو از تنش در میاره و پرت می کنه سمتم : بیا بگیرش.

میندازمش همونجا و میرم سمتش زیر دوش. موهاشو براش می شورم و به پوست سرش زل میزنم.

موها خیلی مهمن. موها از چیزی که توی سره رشد می کنن. اگه یکی افکارش شلخته باشه موهاش همیشه شلخته میمونه. اگه یکی افکار اتو کشیده داشته باشه و همه چیز توی ذهنش سرجاش باشه ، موهاش همیشه مرتبه و بقیه فکر می کنن روزی سه ساعتو جلوی آینه میگذرونه تا مرتب کنه خودشو.

منم وقتی باهاش آشنا شدم توی ایستگاه اتوبوس ، فردا صبحش موهام فر تر از همیشه بود. اولاش خودم با موهای فرفریمو دوست نداشتم. فکر می کردم زشتم و نمیخواستم اونطوری ببینتم.

موهام هر روز فر‌ تر می شد و من هر روز بیشتر ایستگاه اضافه از کتابخونه می رفتم تا ببینمش. دیگه واقعا تحمل موهام سخت بود برام و از اون سخت تر تحمل کردن صدای قلبم و درد کِشنده ی توی بدنم بود که می گفت بغلش کنم.

آخر سر یه روز صبح سر همون ساعت قبلی بلند شدم ، بدون این که کوچیک ترین وقتی برای موهام بذارم رفتم کتابخونه و موقع برگشتن ، اون برگه ای که توش شماره‌مو نوشته بودم دادم بهش. گفتم زنگ بزنه تا بهش بگم یه سری چیزا رو.

شبش تکست داد و من صبح که بیدار شدم صاف ترین موهای زندگیمو داشتم چون شب قبلش بهم گفته بودم خوشحاله که شماره‌مو داره.

تکونم میده و دستامو می گیره : داری موهای گیسو کمند می‌شوری هری؟ نیم ساعته داری دستتو توی موهام می چرخونی.

می خندم و میرم عقب. با شیطنت نگاهی به پاهام میکنه : ولی زاویه‌ت خوب بودا! آماده برای بلوجاب.

دستامو پشتم گره می زنم : من آماده‌م لو. من دارم یه متن راجع به مکیدنت توی ذهنم می نویسم. اون یه شاهکاره توی مکیدن. حسی که میده و ناله هاش. پاهام بدجور شل میشه.

می خنده و میاد جلو. فکر می‌کنم واقعا میخواد انجامش بده ولی یه گازی از‌ رون پام می‌گیره که باعث میشه دادی بزنم. بعد می خنده و برمیگرده زیر دوش : حسی که میدم و داد زدنات. پاهات خیلی خوب کبود میشه.

با حرص و خنده شامپو بدنو می ریزم روی سرش و داد می زنم : حالا که فکر می کنم موهات اصلا قشنگ نیست لو.

موهاشو آب می کشه و میگه : حالا که فکر می کنم منم اصلا موهای صافتُ دوس ندارم. اون موقع که موهات فر بود یه مرد با قابلیت دائم بلوجاب دادن بهش بودی.

می خندم و موهامو می پیچم دور انگشتم : فره‌ الان. ببین لو. نخند. فره.

بلند تر به قیافه‌م می خنده و شیر آبو می بنده. از پشت در حوله شو برمیداره و می پیچه دور کمرش. برمیگرده سمتم و وقتی می بینه تغییری نکردم میزنه زیر خنده و بین خنده‌ش صداش میاد : هورنی.

لبمو کج می کنم و میرم زیر دوش. درو می بنده و من بازم به موهاش فکر می کنم. حتما باید فکراش خیلی نرم باشه که موهاش انقدر‌ نرمه. شایدم شامپوش خوبه. نمیدونم. ]

هری از پشت لپ تاپ بلند میشه تا گوشیشو برداره و ببینه پیامی از لویی داره یا نه. بازش می کنه و لبخندش نشونه از رضایتشه.

" من واقعا نمیتونم بخوابم. "
" تو خیلی خوب می نویسی. اینو جدی میگم! "
" وای خدا. تو باعث میشی من احساس با ارزش بودن بکنم. "
" من از پاهام متنفرم ولی واقعا الان دوست داشتنی به نظر میان. "
" از کی می نویسی؟ تو واقعا باید زیاد‌ کتاب خونده باشی! "
" مغزت پسر. مغزت طلائه. "

هری می خنده. بعد چیزیو می نویسه که حقیقته.
" هر چقدرم تو خوشت اومده باشه لویی ، مردم از گیا بدشون میاد و کتاباشون کم فروشه. "
" ولی هر چقدر خیالی باشه داستان اینو بدون که..."
" تو واقعا ، جدا و حقیقتا "
" دوست داشتنی ترین پسری. "
" برای من ! "
" شبت آروم لو. ایکس. "

All I owned (L.S)Where stories live. Discover now