صداي پيانو
همون صدا
همون آهنگ
ميگردم دنبالش ولي خودش نيست
راه ميرم،هنوز نيست
پيداش نميکنم
ميدو ام
جوري ميدو ام انگار جونم به اون صدا بستس
ميدو ام،بازم ميدوام و اشک ميريزم
کجايي لعنتي دلم برات تنگ شده
*کجا ميري
برميگردم طرف صدا،خودشه،بين گريه ميخندم،با چشاي اشکي ميخندم،ميخندمو ميرم سمتش
*گريه ميکني؟؟حيفه اون مرواريدا نيست که بريزن پايين!؟
فقط نگاش ميکنم
*باهام قهري!؟
_آره
*چرا فرشته ي من
_تو قول داده بودي تنهام نزاري
هيچي نميگه،مياد سمتم و بغلم ميکنه،منم دستامو دورش حلقه ميکنم،سفت،محکم انگار ميخوام با خودم يکيش کنم
احساس خيسي ميکنم تو دستام،همونجوري که.بغلش کردم به دستام نگاه ميکنم
دستام چرا خونيه!؟پيراهنش هم از خون قرمز شده
ميترسم ازش جدا بشم
نکنه بلايي سرش اومده باشه
آروم تو بغلم تکونش ميدم
چيزي نميگه
_حا....حالت..خوبه!؟
بازم چيزي نميگه
با ترس ازش جدا ميشم
کله پيراهنش خونيه،سرش پايينه ولي...ولي روي سينش،جاي قلبش خاليه انگار درش آوردن
ميترسم،يه قدم ميرم عقب
سرشو بالا مياره و تو چشام نگاه ميکنه
*از چي ميترسي هري!؟خودت اين کارو باهام کردي،ببين
به حفره تو سينش اشاره ميکنه
*چطوره!؟بهم مياد!؟
ميخنده بلند انعکاس صداش ميره تو مغذم
دستامو ميزارم رو گوشم و محکم پلکامو رو هم فشار ميدم
_نه نه من اين کارو نکردم تقصر من نبود نميخواستم اينجوري بشه من اين کارو نکردم من اين کارو نکردمبا گريه از خواب پريدم
يه کابوسه ديگه
صورتمو پاک ميکنم و برميگردم سمت ساعت
4:26
لعنتي
ميرم سمت حموم تا دوش بگيرم و يه روز مزخرف ديگرو شروع کنم