10

77 20 5
                                    

ا د لویی

لی:وایییی چقد امروز خسته کنتده بود
ن:خوشحالم که بالاخره تموم شد
-واسه تو چطور بود هری
چند وقته سعی میکنم با سوالام یکم به حرفش بیارم
ه:بد
همین یه کلمه هم خوبه

صبر کنید بچه ها
برگشتیم سمت صدا
اندرو بود داشت میومد سمتمون
تو این مدتی که باهاش آشنا شدیم اکثر مواقع همراه ماست

رسید بهمون و باهم رفتیم کافی شاپ
یه میزه گرد رو انتخاب کردیم و رفتیم سمتش

لی و نایل کنار هم نشستن بعد هم هری کنار نایل نشست،خواستم بشینم کنار هری که انرو منو زد کنار و خودش نشست پیش هری
این چندمین باره که منو از هری دور میکنه و خودش نزدیکش میشه
دیگه دارم بهش مشکوک میشم

ن:چرا نمیشینی لویی
جوابشو ندادم و نشستم پیشه اندرو
شاید هری دوس داره که اندرو پیشش باشه
سعی میکنم حرکاتشونو زیر نظر بگیرم
ن:بچه ها نظرتون چیه شب بریم کلاب
-آره خیلی وقته نرفتیم
ل:ولی نباید مست کنیم
نایل با قیافه خبیث لیامو نگاه کرد
تا لی خواست چیزی بگه گارسون اومد سفارش بگیره
هرکدوم چیزی سفارش دادیم
داشتیم برای شب برنامه ریزی میکردیم تا گارسون سفارشو بیاره
بعد از آوردن سفارشمون همه توسکوت مشغول خوردن بودیم

هری موهاشو نبسته و یه دسته از موهاش افتاده رو صورتش و با خم شدنش مانع از این میشه که راحت قهوشو بخوره
عاشقه این تیکه ی آزاردهنده از موهاشم،باعث شده یه اثر هنری شکل بگیره

اندرو چند لحظست به هری خیره شده
دستشو بلند کرد و برد سمت موهای هری

سرانگشتش به موهای هری خورد و همون لحظه هری قهوشو گذاشت رو میز و مچ اندرو رو بین انگشتاش گرفت

ه:آخرین باری باشه که همچین کاری کردی
اینو درحالی که اخم کرده بود گفت
باید اعتراف کنم با اخم خیلی ترسناکه

انگشتاش دور مچ اندرو از شدت فشار سفید شده بود و اندرو از درد زیاد ناله میکرد
ا:باشه باشه آخــــــــــــــــخ ول کن دستم شکست

هری بعد از چند لحظه دستشو ول کرد و اندرو مچ دردناکه دستشو ماساژ میداد
هری بلند شد و همه به تبعیت ازش بلند شدیم

بعد از رفتن از کافی شاپ اندرو ازمون جدا شد و گفت که شب مارو تو کلاب میبینه
ای کاش دستش میشکست و نمیتونست بیاد

این که من چیزی نمیگم دلیل نمیشه شما ووت و کامنت نزاریــــــــدا!!!
این اولین باره که دارم ف ف آپ میکنم
طبیعتا ایرادایی داره
ممنون میشم ایرادا و نظراتتونو کامنت کنین

❄ســـا

Heart(L.S)Where stories live. Discover now