part16

381 60 40
                                    

سایمون دیویس

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سایمون دیویس

***

زین دکمه های پیرهن گشادشو بست
یقشو صاف کرد و عطر قدیمیشو رو خودش خالی کرد

صرفا بخاطر خودشیفتگیش نبود
فقط چون دلش نمیخاست بوی سگ مرده بگیره

ساعتشو بست و به طرف اتاق لیام رفت
-تو که هنوز حاضر نیستی
غرغر کرد و به سمت لیام رفت

لیام لبه تخت نشسته بود و به زمین زل زده بود
-لیام باتوعم پاشو دیگه
لیام سرشو تکون داد و بلند شد

+خوشتیپ شدی
نیشخندی روی لبای لیام نقش بست
-آره میدونم

لیام در کمدو باز کرد
مدت ها بود که هیچکدوم از اینا رو نپوشیده بود
آخرین بار اصلا یادش نبود کی یکی از اون لباسای رسمیشو تنش کرده بود

-بیا اینو بپوش
زین از تو کمد یه پیرهن سفیدو دراورد و بعد لیام متوجه لباس زین شد که اونم درست همین رنگیه
+مگه میخایم مث کاپلا ست کنیم
لیام با بی خیالی گفت

و زین فهمید چقدر ضایع بوده:
-اوه نه چون این بهت میاد گفتم بپوشیش‌. من میتونم لباسمو عوض کنم
+نه نمیخاد برام مهم نیس اونا میخان فک کنن ما یه کاپل یا هرچی دیگعیم مهم اینه که خودمون همه چی بینمون تمومه
-درسته
زین حرفشو تایید کرد

-من میرم پایین توعم حاضر شدی بیا من منتظرم
+اوهوم

***
لیام ماشینو پارک کرد و پیاده شدن
صدای آهنگ و بزن بکوب و جیغ و داد از بیرون هم حس میشد
-به به لیام پین عجب جایی آوردی
+اصرار خودت بود
-دوست نداری تو میتونی بری
+نه حتی فکرشم نکن
لیام با عصبانیت گفت

زین با بی خیالی شونه هاشو انداخت بالا و به طرف در ورودی مهمونی رفت

ولی تصمیم گرفت وایسه
-بفرمایید شما جلو برید مستر لیام پین
+خفه شو انقد احمقانه حرف نزن
-من هیچ دیکیو اینجا نمیشناسم پس فقط گمشو جلوم

لیام جلوی زین حرکت کرد و وارد شدن
وضع پارتی به افتضاحی پارتی زین و لیام-شب تصادف- نبود ولی خب بازم شلوغ بود

و همه خودشونو بهم دیگه میمالیدن
و لیام از این پوزیشن متنفر بود
زین از همون لحظه حسابی تو جَو مهمونی بود و لیام داشت عصبی میشد

The killer(ziam)Where stories live. Discover now