Delirium(n.) :
دلیریم یک اختلال روان شناختی در سیستم عصبی است که توانایی بیمار جهت پردازش و به خاطر آوردن اطلاعات دچار مشکل میشود.
فقدان جهت یابی و ناتوان از سنجش واقعیت. غالباً توانایی تفکیک رویاها، ایلوژنها، توهمها یا خواب و بیداری از بین رفتهاست. حواس بیمار به راحتی در اثر محرکات بی ربط پرت میشود توانای تفکر منظم کاهش یافته و فرایندهای تفکر غالباً کند آشفته و بطور کلی غیر انتزاعی است خاطره آنچه در جریان دلیریم روی میدهد معمولاً پس از رفع آن برای بیمار مبهم است و خود وی از آن به یک رؤیا ویا یک کابوس یاد میکند.*این کتاب رو با آهنگ look at this از fismoll بخونید*
[مینویسم چون گاهی یک جمله میتواند حال آدم را خوب کند]
طولانیش نمیکنم.
این یه داستان کوتاهه که سر ده فصل تموم میشه.
اسم کتاب
"Dear Roses;"
یا
" رز های عزیز"
هست.
منظورم از این اسم چیه؟
نمیدونم شاید چون دیدم خیلی از ماها مثل رزهایی هستیم که به خاطر زیباییشون چیده میشن.
این بار روی صحبتم با شماهاست.
با همه ی کسایی که چیده شدن...من از اسمها استفاده نمیکنم.
خودتون به عنوان کسی هستید که این داستان براش اتفاق میفته
و هرکس که لحظهای قلبتون رو تسخیر کرده؛ شخصیت مقابلش.
برام از دردهایی که کشیدید بنویسید؛ همینجا، توی کامنت. من فصل ها رو بنا بر دردهای شما مینویسم و هرفصل رو تقدیم میکنم به خودتون.اسم فصلها سرساعت خاصی هستن و توی هرفصل یه دقیقه جلو میرن. از
۱۱:۴۰ شروع میکنم چون این ساعت برام ارزش داره.پ.ن: مثل نود درصد داستانهام این یکی هم یه خواب بود که بهش پرو بال دادم.
دنبال رای، کامنت یا هرچیز دیگه ای نیستم.
فقط میخوام خونده شم؛ چون این بار خیلی دارم 'درد' میکشم...- با عشق؛
آیدا میم
YOU ARE READING
Dear Roses [90's] | Completed
Fanfiction[ H A R R Y S T Y L E S ] تو به من هیچی ندادی جز چند تا خراش؛ درد ابدی؛ و یه قلم بهتر... Written by : Aida.M Harry Styles Fanfiction AU Copyright @aidoststories 2018