"میخوام همه چیز رو از اول بهم توضیح بدی""من تصادف کردم"
مکث میکنم و بغض، مانعِ عبور حرفهام میشه. کلمات بغص رو دور میزنن و من ادامه میدم"ماشین روی آسفالت خیس لیز خورد و من از جاده منحرف شدم... ذهنم آسیب دیده"
"اسمش رو بهم بگو"
"هیپوکامپ" (قسمتی از مغز که در تشکیل حافظهی کوتاه و بلند مدت نقش دارد)
دستهام رو مشت میکنم.
"بچه ام رو از دست دادم"
و این تمام چیزیه که باید به وکیلها میگفتم. حرفهایی که به رنگ لعل حسرت میدرخشن و من آهسته میلرزم. تصویرت رو توی آینه میبینم که اخم کردی؛ سرت رو به دو طرف تکون میدی و از من میخوای دروغ گفتن رو بس کنم..."تو چیزی هستی که من بهت میگم"
صدات توی سرم میپیچه و من ناشیانه چشمهام رو میبندم.
چارهای ندارم؛ باید به حرفهاش گوش بدم چون این تنها راهیه که اون رو از من دور نگه میداره..."خیلی خب به نظر مییاد بهتر از روزای دیگه هستی. چیزیو فراموش نکردی. میدونی اونا باید باورت کنن..."
اون مرد دستهای عرق کرده اش رو روی پاهاش میکشه و از روی صندلی بلند میشه و من نمیدونم چه طور بهش بگم از وقتی اومدی؛ همه چیز پررنگ تر شده..."قرارمون سرجاشه؟"
دستهاش روی دستگیرهی در متوقف میشن. سرش رو کمی کج میکنه و از گوشه ی چشم به من نگاه میکنه:
"من شوهرتم""شوهری که من به یاد نمیارمش"
اون سمت من برمیگرده و فریاد میزنه:
"ما همدیگرو دوست داشتیم؛ تو زندگیمون رو خراب کردی! تو بچمون رو گرفتی! تو تمام من رو تباه کردی و حالا از من میخوای بهت دست نزنم؟""وقتی تمام این روزها من رو این بالا نگه داشتی؛ نمیتونم باور کنم همسرتم... نه وقتی فقط شبها سراغم رو میگیری..."
"نمیتونم بزارم بری بیرون، تو به سختی میتونی یه کلمه رو توی ذهنت نگه داری"
"قرارمون سرجاشه؟"
با صدای خیس از اشکم، سوال رو تکرار میکنم و از پشت اشکها به تصویر لرزون تو خیره میشم. تویی که معصومانه لبخند میزنی...و اون مرد آه میکشه
"فقط برگهها رو امضا کن و بعد از اون همه چیز همون جوری میشه که تو میخوای"بعدازظهر؛
من رو به روی وکیلها، برگه ها رو امضا میکنم و تمام ثروتی که دارم مال اون میشه.
جز تو؛
بزرگترین دارایی ای که حتی از حضورت خبردار هم نیست...میدونم که همسرش نبودم و نیستم؛
ذهن من تماماً تورو به یاد مییاره...
YOU ARE READING
Dear Roses [90's] | Completed
Fanfiction[ H A R R Y S T Y L E S ] تو به من هیچی ندادی جز چند تا خراش؛ درد ابدی؛ و یه قلم بهتر... Written by : Aida.M Harry Styles Fanfiction AU Copyright @aidoststories 2018