بیست و پنج مهر ۹۷
پنج شنبه شب"رزهای عزیز"
با خوبی و بدیهای خیلی زیادی که داره؛ همینجا تموم شد :))این یکم هیجان انگیزه چون دومین داستانیه که تونستم به عنوان یه فنفیکشن تمومش کنم و هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم از پس داستانی که کرکترش هری هست، بربیام.
من ایده ی این داستان رو داشتم. شاید بد بود؛ شاید بد شروع شد؛ شاید مزخرف تر از همه ی جاهاش، تموم شد اما تمام چیزی که میدونم اینکه این بهترین شیوه ای بود که میتونستم این داستان رو بنویسم.
ممکنه کار اصلا قوی ای نباشه و عیب های زیادی داشته باشه
اما بدونید که از عمق قلب من نوشته شده :")بعد از اتفاقی که با کپی شدن نوشته هامون افتاد؛ مطمئن نبودم بتونم کاملش کنم از طرفی هم واتپد هرروز آدمهای بیشتری رو فراری میده.
به هرحال؛
ممنون که بودین و تا تهش خوندین
اگه فکر میکنین کسی ممکنه این داستان رو دوست داشته باشه؛ بدونید مدیونتون میشم اگه تگش کنید :)با عشق؛
آیدا میم.
ESTÁS LEYENDO
Dear Roses [90's] | Completed
Fanfic[ H A R R Y S T Y L E S ] تو به من هیچی ندادی جز چند تا خراش؛ درد ابدی؛ و یه قلم بهتر... Written by : Aida.M Harry Styles Fanfiction AU Copyright @aidoststories 2018